چگونه یک روزنامه نگار آرژانتین را از فروپاشی نجات داد؟
ساعت 24 - حدود یکسال پیش بود که خاویر میلئی به عنوان رئیس جمهوری آرژانتین سوگند یاد کرد وبسیاری شرط بندی کرده بودند وبحثهای زیادی روی اینکه وی بتواند اقتصادی فروپاشیده آرژانتین را جمع و جور کند مطرح شد.
آقای میلئی یک روزنامه نگار و اقتصاد دان به حساب می آمد که قبل تر سابقه مدیریت دولتی نداشت اما در رقابت با سیاست مداران و افرادی که قبلتر پست و مقام در حکومت داشتند موفق شد پیروز شود.
شاید بتوان گفت که مهم ترین مساله این بود که مردم آرژانتین در انتخاب خود نشان دادند که دیگر از سیاستمداران و افرادی که سالها اداره نا موفق در کشور داشتهاند خسته شدهاند و میلئی را که خارج از کل ساختار سیاسی کشور بود را انتخاب کردند. مردم آرژانتین همچنین نشان دادند که خواهان انجام تغییر در ساختار سیاسی و اقتصادی کشور خود میباشند. وی که حامی سرسخت سیاست اقتصادی معروف به مکتب اتریشی یا مکتب وین است حکومت خود را با تصمیمات بسیار جسورانه و سریع شروع کرد و از همان ابتدا نشان داد که یک نقشه راه برای خود ترسیم کرده تا کشور را از بحران خارج کند. در آن زمان رسانههای وابسته به لابیهای قدرت در آرژانتین جنگ تبلیغاتی زیادی بر علیه او راهانداختند اما وی بدون توجه به این جنگ تبلیغاتی کار خود را کرد. مخالفان عموما از اینکه وی به دنبال صفر کردن دخالت و تصدی گری دولت در اقتصاد بود و این موضوع میتوانست رانتهای آنها را از بین ببرند ناراضی بودند. تقریبا همه سازمانها و ارگانهای دولتی آرژانتین به فضای رانتخواری تبدیل شده بود و کارمندان دولت که درآمد کمی داشتند همه وابسته به جریانهای قدرت بودند و کارکردن در دولت به جای خدمت به منافع مردم به خدمت به منافع جریانهای قدرت تبدیل شده بود. حتی نمایندگان مجالس آرژانتین به جای اینکه قوانین و مقرراتی که منافع مردم را تامین کند تصویب کنند قوانین و مقرراتی تصویب میکردند که به نفع مافیاهای قدرت که حامی مالی این نمایندگان بودند باشد. مکتب اتریش و یا مکتب وین یکی از مکتبهای اندیشهٔ اقتصادی خارج از جریان اصلی است که بر سازمانیابی خود به خودی بر اساس ساز و کار قیمتها تاکید دارد. فردگرایی روششناختی و خنثی نبودن پول از دیگر مشخصههای فکری آن است. اصلی ترین رقیب میلئی، که سابقه کوتاه نمایندگی در مجلس آرژانتین را در رزومه خود داشت وسابقه سیاسی اش به سه سال بیشتر نمی رسید، وزیر وقت اقتصاد آرژانتین سرخیو ماسا بود. ماسا در انتخابات اصرار داشت که سیاستهای مصوب مجلس این کشور را اجرا خواهد کرد و اصلاحات اقتصادی انجام خواهد داد در حالی که میلئی اصرار داشت که اگر سیاستهای سابق و قوانین مصوب مجالس ودولتهای سابق آن کشور راهگشا بود کشور با رکود و بحران اقتصادی مواجه نمی شد. ارزش پزو، پول ملی آرژانتین، روز به روز با شتاب غیر قابل وصفی سقوط میکرد ومردم برای اینکه ارزش دارایی خود را حفظ کنند به سمت خرید طلا و دلار روی آورده بودند وحکومت تصور میکرد با کار پلیسی و تهدید و بازداشت و... میتواند مشکل را حل کند. در موارد زیادی پلیس و حتی ارتش آرژانتین چنین نفر را به اتهام قاچاق ارز و تخلف از قوانین بازداشت و زندانی کردند اما در نهایت کار به جایی رسید که دیگر مردم آرژانتین با پزو تعامل نمی کردند و اکثر معاملات آنها با دلار آمریکا و یا طلا انجام می شد. دولت آرژانتین اصرار بر چند نرخی قیمت ارز داشت و همین ماجرا موجب آن شده بود که برخی از افراد نزدیک به دولت ثروتهای باد آوردهای از بابت رانت به وجود آمده به جیب بزنند و مردم روز به روز فقیرتر شوند. دولت هم برای تامین کسری بودجه خود مدام به سمت بازی در بازارهای ارز و طلا میرفت و دست در جیب مردم میکرد تا کسری بودجه اش که در اواخر به حدود 90% رسیده بود را جبران کند. برخی افراد نزدیک به دولت از رانت دولتی انحصار صادرات و واردات و یا تولید کالا برخوردار بودند و کشور به حوزههای نفوذ مافیاهای قدرت تبدیل شده بود. هر مافیایی بر بخشی از اقتصاد تسلط داشت و امکان نداشت اجازه دهند فردی از خارج این مافیا حتی مجوز فعالیت در آن حوزه اقتصادی را داشته باشد. اولین کاری که میلئی در آرژانتین انجام داد این بود که تعاملات با دلار آمریکا را نه فقط آزاد کرد بلکه قیمت دلار را آزاد کرد وچند نرخی ارز را لغو کرد. بسیاری به او انتقاد داشتند که با این کارش پزو را نابود خواهد کرد اما قابل توجه این است که پزو طی کمتر از یک سال بیش از 45 درصد رشد ارزش داشته و همین مساله منجر به آن شد که اعتماد مردم آرژانتین به ارز ملی شان بالا برود و بسیاری به سمت فروش طلا و ارز موجود در خانههای خود و تبدیل آن به پزو بروند. البته میلئی همزمان کار دیگری را انجام داد و آن این بود که بسیاری از شوراها و کمسیونها و ادارات و حتی وزارت هایی را که نا کارآمد بودن را منحل کرد و همه مجوزهای انحصاری که برخی داشتند را لغو کرد و اجازه داد فعالیت در بازار به صورت کاملا آزاد انجام شود ودیگر نه کسی مجوز ویژه داشت و نه رانت دولتی وجود داشت. وی همچنین قیمت همه کالاها را آزاد کرد و حقوق ها را نیز آزاد کرد و قوانین مالیاتی ومقرراتی که موجب آن می شد که کسب و کار مردم از فعالیت قانونی باز بماند را لغو کرد. یکی از مشکلات اصلی آرژانتین، که زمانی ثروتمند ترین کشور آمریکای لاتین بود، این بود که بسیاری از تجار و مافیاهای قدرت از بحث رانت تعدد قیمت ارز وتفاضل قیمت کالا در آرژانتین و کشورهای همجوار سوء استفاده میکردند و کالاهایی که با ارز دولتی وارد می شد را به نحوی یا به کشورهای همجوار قاچاق میکردند تا با قیمتهای بالا بفروشند و یا به بهانه اینکه تولید انجام میدهند از آن کالا برای تولید کالای دیگر استفاده میکردند تا کالا را صادر کنند و منت سر دولت میگذاشتند که تولید و صادرات دارند. مثلا شکر و آرد و روغن و شیر را به قیمت دولتی وارد میکردند و بعد با آن شیرینی درست میکردند و شیرینیها را به کشورهای دیگر صادر میکردند و پول به دست آمده از آن را در بازارهای آزاد به فروش میرساندند. بسیاری به میلئی انتقاد داشتند که با آزاد کردن قیمت ها و حقوق ها موجب آن خواهد شد که قیمت ها بالا برود و هیچ کس حقوق بالاتر به کارگران و کارمندان پرداخت نخواهد کرد و عملا موجب نارضایتی و آشوب خواهد شد، و حتی برخی از مافیاهای ذینفوذ تلاش کردند با استفاده از قدرت رسانهای خود مردم را به اعتراض وا دارند. اما با کمال تعجب میانگین حقوق مردم آرژانتین که قبل از رسیدن میلئی به قدرت به حدود شصت دلار رسیده بود تا زمان نگارش این مقاله توسط بانک جهانی به چیزی حدود 960 دلار افزایش پیدا کرد، البته بازگشت اعتماد به پول ملی در این ماجرا بی تاثیر نبوده، و قیمت کالایی که دست مردم میرسید خیلی هم فرق نکرد. چون مردم کلا کالا را با قیمت ارز آزاد میخریدند و نه با قیمت ارز دولتی و عملا بهانه اینکه آزاد سازی قیمت ها موجب افزایش قیمت کالا خواهد شد ابزاری بود دست رانت خواران از سیستم دولتی تا حکمرانانی که هیچ تجربه در اداره مملکت را نداشتند بترسانند تا مبادا چند نرخی ارز را لغو کنند. در روزهای آخر که میلئی به قدرت رسید دولت سابق آرژانتین قوانین مالیاتی بسیار زیادی را بر کسب و کارها وضع کرده بود که موجب آن شده بود بسیاری از کسب و کارها ترجیح دهند فعالیتهای خود را به سمت فعالیتهای غیر رسمی ببرند، مثلا نقدی کار کنند تا بانک ها تراکنشهای آنها را رصد نکنند و مالیات از آنها بگیرند و چون دولت نقد در اختیار مردم قرار نمی داد مردم با دلار و طلا با هم تعامل میکردند. همین که میلئی همه این قوانین را ملغی اعلام کرد کسب و کارها رونق گرفت و فعالیتهای کاسبان از طریق بانک ها انجام شد و عملا گردش مالی در بانک ها بالا رفت و فعالیتهای آنها نیز رونق گرفت، امری که طی حدود یک سال تاثیر خود را مستقیم روی اقتصاد گذاشت. شاید بتوان گفت در این راستا لغو بسیاری از قوانین و محدودیتهای بانکی موجب کسب اعتماد مردم برای فروش ارز وطلای خود و واریز پول آن به بانک ها شد و این ماجرا هم بی تاثیر نبود. البته اگر بخواهیم مفصل درباره اقدامات میلئی صحبت کنیم شاید به چندین مقاله نیاز داشته باشیم که از حوصله خوانندگان مقاله خارج است اما میتوان گفت میلئی نشان داد که رئیس جمهوری ای که شخصا طرح و برنامه و نقشه برای حل مشکلات کشور داشته باشد و روی آن فکر کرده باشد هر چه قدر که طرح و برنامه ونقشههای وی مورد انتقاد دیگران باشد باز هم میتواند کاری از پیش ببرد و خیلی وقت ها اگر دولت دخالت و تصدی گری خود را کاهش دهد بازارها میتوانند خود به خود متعادل سازی کنند وبسیاری از مشکلات اقتصادی کشور و مردم حل و فصل میشود.
اسپوتنیک
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.