گل نکردن دروازه خالی از سوی دولت در صنعت خودرو
ساعت 24 - داستان صنعت خودرو در کشور ما داستان پیچیده و عجیبی است با پایان باز؛ داستانی که بینهایت درسآموز است اما قرار نیست کسی از آن درس بگیرد. بسیاری از مسئولان سیاستگذار و تصمیمگیر در این حوزه در محافل خصوصی بهخوبی از زیروبم صنعت خودرو، چالشها و مشکلاتش میگویند اما در عرصه سیاستگذاری راه دیگری میروند، بهگونهای که این برداشت به ذهن متبادر میشود که یا انگیزهای برای اصلاح امور ندارند یا توان لازم برای انجامش را در خود نمیبینند.
عدم اصلاح سیاستهای کلان صنعت خودرو و بهتبع آن قطعهسازی کشور، باعث شده است صنعتی شکل بگیرد که با وجود صرف زمان و هزینه و انرژی بالا، از صدر تا ذیل و از حلقه اول تا آخر آن همگی ناراضی هستند، اما این نارضایتی موجب تحولی در صنعت نشده و همچنان طی طریق ادامه دارد.
هرازگاهی مسکنی به این صنعت زده میشود تا دردهایش را فراموش کند و با بیماریهایش بسازد تا اینکه باز دمل چرکینی سر باز میکند و مدتی همه را درگیر خودش میکند. با این حال تغییر و تحولات اساسی در این صنعت رخ نمیدهد و راه چارهای برای حل مشکلات آن در نظر گرفته نمیشود.
این شرایط بغرنج و نارضایتی عمومی در حالی است که صنعت خودرو در کشور ما دیرپاست و زمانی خودروسازی در ایران شروع شد که در منطقه و حتی قاره کمتر نشانی از این صنعت بود. علاوه بر این خودروسازی در دنیا چنان پیشرفته و بهروز شده که دیگر اساساً گرفتار شدن در آن و ناتوانی در تصمیمگیری درست برای توسعه این صنعت عجیب مینماید.
در گذشته که بیشتر به تماشای مسابقات فوتبال مینشستم و عادل فردوسیپور هم هنوز در صداوسیما به گزارشگری مشغول بود، در مواقعی که مهاجمان توپ را در مقابل دروازه خالی گل نمیکردند یا موقعیت ۱۰۰ درصد گل را از دست میدادند، میگفت، «گل نکردن این توپ از گل کردنش سختتر بود. » این مسئله حالا در صنعت خودرو کاملاً مصداق دارد و واقعاً سیاستگذاری بد از سیاستگذاری خوب و درست سختتر است و مسئولان ما با تلاش تمام در جهت خراب کردن توپ جلوی دروازه خالی و سیاستگذاری بد در صنعت خودرو هستند.
همه اینها در شرایطی است که با توجه به سابقه، توانمندیها، زیرساختها، دانش فنی انباشتشده، مواد اولیه و بازار داخلی و منطقهای مناسب، معتقدم که خودروسازی در ایران میتواند یک صنعت پیشرو و رقابتی باشد که علاوه بر تامین بخش عمدهای از نیاز بازار داخل، به بازارهای منطقهای نیز صادرات داشته باشد و محصولاتی تولید کند که از نظر قیمتی قابلرقابت باشد. بروز چنین شرایطی نهفقط صنعت خودرو که صنعت توانمند قطعهسازی کشور را نیز بیشتر شکوفا خواهد کرد چون در تولید قطعات حتی بیش از خودرو توان رقابت وجود دارد.
خلاصه کلام اینکه در صنعتی که هم تولیدکننده ناراضی است و هم مصرفکننده، هم تولیدکننده با انباشت سنگین بدهی مواجه است و هم مصرفکننده از قیمت بالای محصولات شکایت دارد، هم تولیدکننده با کیفیت شرایط تولید مشکل دارد و هم مصرفکننده از کیفیت مینالد و در این میان حلقههای واسط مانند قطعهسازان نیز گرفتار چرخه باطل دریافت مطالبات خود هستند، مشخص است که مشکل سرریز از بالادست است و اساساً این نظام حکمرانی اقتصادی صنعت خودرو و سیاستگذاری کلان آن است که دچار مشکلات است.
من مشکل اساسی صنعت خودرو را در ابتدا مداخله مزمن، مداوم و شدید دولت میدانم که بارزترین نمود آن قیمتگذاری دستوری است که اساساً مسیر این صنعت را به انحراف کشانده؛ و دومین مشکل نیز تحریم است که خودروسازی را از لحاظ مالی و فناوری در تنگنا قرار داده است. و نکته اینکه هیچکدام از این دو مشکل در ید اختیار فعالان صنعت نیست.
این دو چالش بزرگ گاهی تکبهتک و گاهی توامان صنعت خودرو را تحتتاثیر قرار دادهاند تا امروز وضعیت کنونی شکل بگیرد که خروج از آن سخت و پیچیده و طاقتفرساست و ماندن در آن هم یک تلخی بیپایان.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.