الزامهای رشد ۸ درصدی
ساعت ۲۴ - فارغ از مباحث استدلالی آنچه در عمل دیدهایم، این است که در شرایط تقابلی و تحریمی نتوانستهایم رشد اقتصادی مطلوبی به دست بیاوریم، از سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹ (دهه ۹۰) رشد اقتصادی ما حدود صفر بوده است. تازه دو سال ۱۳۹۵ و ۱۳۹۶ را هم باید فاکتور گرفت که رشد بالای آن محصول برجام و بهبود روابط خارجی بود و در صورت حذف آن دو سال شاید رشد اقتصادی این دهه به بیش از منفی ده درصد میرسید و اگر استهلاک را هم حساب کنیم، رشد منفی شدیدتری را در این دهه شاهد خواهیم بود.
در چنین شرایطی و با توجه به رشد جمعیت باید گفت که تولید ناخالص سرانه کشور در دهه ۹۰ حداقل ۳۰ درصد کمتر میشد. بنابراین به لحاظ عملی ادعای گروه اول درست است. ولی شاید گفته شود که از سال ۱۳۹۹ توانستهایم رشد اقتصادی اندکی داشته باشیم و میتوان آن را بیشتر کرد. بله این درست است ولی تا رسیدن به رشد ۸درصد راه درازی در پیش است.
ضمن اینکه استفاده از ظرفیتهای خالی در سالهای اخیر را نیز نباید از نظر دور داشت و پیشبینی رسمی سازمان برنامه در سال ۱۴۰۰ نشان میدهد که پس از مدتی (احتمالا از سال ۱۴۰۴) این رشد نیز کندتر خواهد شد و نمیتواند نیازهای ایران را تامین کند. فارغ از این واقعیت گروه دوم میتوانند استدلال کنند که در شرایط غیرتحریمی هم رشدهای اقتصادی ما چندان پایدار نبوده است و به ندرت به ۸درصد میرسد.
بهتر است به منطق ادعاهای گروه دوم پرداخته و شرایط تحقق آن ارزیابی شود. رشد اقتصادی ناشی از دو طریق است؛ یا افزایش نهادههای تولید (زمین و سرمایه و نیروی انسانی) یا بهبود بهرهوری.
در کشورهای توسعهیافته رشد تولید بیشتر ناشی از بهبود بهرهوری است. بعضا ۵۰تا ۷۰درصد از رشد اقتصادی، محصول بهبود بهرهوری است. به عبارت دیگر با اصلاح فرآیندها با استفاده از فناوری یا مدیریت کارآمد و آموزش بهتر و الکترونیک کردن امور و هوش مصنوعی و... تولید را بیشتر میکنند، بدون اینکه سرمایه و نیروی انسانی تغییر چندانی کند.
در کشورهای در حال توسعه سهم بهرهوری از رشد اقتصادی به ۲۰ تا ۴۰درصد میرسد. متوسط جهانی نیز ۳۰ تا ۵۰درصد است، ولی ایران خیلی کمتر از متوسط جهانی است و در دهه ۱۳۹۰ کمتر هم شده و به ۱۰ تا ۳۰درصد و حتی منفی رسیده است.
در برنامه پنج ساله از رشد ۸درصدی ۲/۸درصد را برای بهرهوری تعیین کرده بودند (۳۵درصد رشد را) ولی در چند دهه گذشته هیچگاه حتی در دوران اوج خود نیز به ۳۰درصد رشد نرسید. در بلندمدت رقم بسیار ناچیزی از رشد اقتصادی ایران ناشی از بهرهوری بوده است. دلایل آن نیز روشن است. وابستگی به نفت، ضعف فناوری و نوآوری، سهم اندک تحقیق و توسعه (R&D)، ناکارآیی بروکراسی، فساد گسترده، ناکارآمدی نهادهای نظارتی رسمی (مثل سازمان بازرسی)، تحریم، بیثباتی اقتصادی، تورم، فرار مغزها و خروج سرمایه و فقدان شایستهسالاری و رواج گزینشهای غیرحرفهای در انتخاب مدیران و ضعف بخش خصوصی و در یک کلام ضعف شدید حکمرانی خوب است.
برای رشد اقتصادی از طریق افزایش نهادههای تولید، در درجه اول باید سرمایه لازم تامین شود. در اقتصاد نسبتی وجود دارد به نام سرمایه به تولید. یعنی هر ۱۰۰ واحد پولی که سرمایهگذاری میکنیم، چقدر به تولید اضافه میشود. هر چه این نسبت کوچکتر باشد، بهتر است. یک عدد متعارف وجود دارد که برابر ۳ است.
در واقع اگر ۳ میلیون تومان سرمایهگذاری کنیم، باید یک میلیون تومان به تولید اضافه شود. هر چه این عدد از ۳ بیشتر باشد، یعنی کارایی سرمایهگذاری کمتر است و هر چه کوچکتر باشد، یعنی کارایی سرمایهگذاری بیشتر است. برای ۸درصد رشد تولید در یک اقتصاد متعارف باید ۲۴درصد از تولید را سرمایهگذاری کرد ولی در ایران این رقم خیلی بالاتر است.
کافی است که به آمار رسمی مراجعه کنیم، به ویژه در دهه ۱۳۹۰ که سرمایهگذاری بود ولی هیچ رشدی ایجاد نکرد. ازسوی دیگر مبلغ سرمایهگذاری تابع پسانداز است. مردمی که فقیر شوند، قدرت پسانداز آنها کمتر میشود. در دهه ۱۳۹۰ میزان درآمد مردم کاهش یافت.
بنابراین بعید است که منابع لازم برای سرمایهگذاری را بتوان از طریق پسانداز تامین کرد یا باید فروش نفت را زیاد یا راه را برای سرمایهگذاری خارجی باز کرد، ولی باز هم مساله حل نخواهد شد، زیرا باید نسبت سرمایه به تولید را کم کرد و این نیازمند اصلاحات عمیق ساختاری است.
در واقع باید بهرهوری سرمایه را بالا برد. با وجود تحریم و تورم و نیز وضعیت صادرات نفت، هزینه بالای واردات و صادرات و نقل و انتقال پول و فرار سرمایه و نیروی انسانی، این هدف محقق نخواهد شد. وضع سیاسی موجود که هم در داخل و هم با خارج در وضعیت ناپایدار و بیثباتی قرار دارد و نیز بیثباتی سیاستها و ناکارآمدی مدیریتها و فساد در بخش دولتی و نظارتی و نپذیرفتن چارچوبهای متعارف بینالمللی مثل FATF و پالرمو و... این امکان را فراهم نمیکند که بهرهوری سرمایه بالا رفته و رشد پایدار ۸درصدی ایجاد شود.
تا اصلاحات جدی انجام نشود، هیچ اتفاق مثبتی رخ نخواهد داد و این اصلاحات ضرورت دارد، حتی اگر سرمایهگذاری خارجی را هم نخواهیم یا غیرممکن بدانیم، باید برای رشد اقتصادی ۸درصد تغییرات اساسی را ایجاد کنیم.
هنگامی که چنین تغییراتی حاصل شد اختلاف دو گروه مذکور بلاموضوع خواهد شد، چون در صورت تحقق این اصلاحات اقتصادی، راه برای ورود سرمایهگذاری خارجی و فناوریهای نوین نیز باز میشود و اختلاف دو گروه سالبه به انتفای موضوع خواهد شد.
عباس عبدی - اعتماد
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.