رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 649421

سلاح ضد ایرانی که باکو و اردوغان به طالبان دادند

ساعت 24 - بحران حق‌آبه میان ایران و افغانستان یکی از پیچیده‌ترین مسائل ژئوپلیتیکی و زیست‌محیطی منطقه‌ای است که در ابعاد مختلف می‌تواند تاثیرات گسترده‌ای بر امنیت آبی، اجتماعی و اقتصادی هر دو کشور و حتی کشور‌های همسایه بگذارد. اگرچه تنش آبی بین ایران و افغانستان سابقه طولانی دارد؛ اما از زمان روی کار آمدن طالبان در سال ۲۰۲۱ ابعاد گسترده‌تری پیدا کرده است.

زمانی که ابراهیم رئیسی ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲ در جریان سفر به سیستان‌وبلوچستان به طالبان هشدار داد که باید حق آبه ایران از هیرمند را بپردازند. این سخنان با واکنش تند طالبان رو‌به‌رو شد. بسیاری از مقامات بلند پایه این گروه با ساخت کلیپ‌های توهین‌آمیز به سخنان آقای رئیسی واکنش نشان دادند. با این حال با گذشت هرسال وضعیت تنش آبی بین ایران و افغانستان با توجه به سیاست‌های انحصارگرایانه و خلاف قوانین حکومت طالبان وارد مرحله جدیدی می‌شود. این بحران به وضوح نشان می‌دهد که چطور منابع آبی مشترک، علاوه بر ایجاد تنش‌های دیپلماتیک، می‌توانند بر وضعیت معیشتی میلیون‌ها نفر و حفظ منابع طبیعی تاثیر منفی بگذارند. همانطور که اشاره شد منازعه ایران و افغانستان بر سر منابع آبی ریشه‌ای تاریخی دارد که به دوران پیش از انقلاب اسلامی برمی‌گردد. این منازعات، به‌ویژه در مورد رودخانه‌هایی همچون هیرمند (هامون) و هریرود، تحت‌تاثیر مسائل زیست‌محیطی و سیاست‌های داخلی هر دو کشور قرار گرفته است. در سال ۱۳۵۱ معاهده حقآبه میان افغانستان و ایران درباره هیرمند بین امیرعباس هویدا نخست‌وزیر ایران و محمدموسی شفیق، صدراعظم افغانستان امضا شد و مجالس هر دو کشور هم آن را تصویب کردند که طبق آن، سهم ایران از این رودخانه 820 میلیون مترمکعب تعیین شد. براساس ماده پنجم این معاهده «افغانستان موافقت کرده است اقدامی نکند که ایران را از حقابه آن از آب رود هیرمند (‌هلمند) که مطابق احکامی که در معاهده وجود دارد بعضا یا کلا محروم سازد». با این وجود این معاهده با مشکلات اجرایی مواجه شد و افغانستان در بسیاری از موارد از اجرای آن خودداری کرده است. در واقع، یکی از مشکلات اصلی در این زمینه، عدم رعایت قوانین بین‌المللی و توافقات تاریخی از سوی افغانستان بوده است. علاوه بر این، در بسیاری از موارد، حتی در نبود توافقات رسمی، حقوق عرفی و طبیعی بر منابع آبی مشترک مورد احترام قرار می‌گیرد. در مورد ایران و افغانستان، این حقوق به‌طور تاریخی بر اساس جریان طبیعی رودخانه‌ها و نیازهای زیست‌محیطی مناطق پایین‌دست تعیین شده است؛ اما رفتار افغانستان در مورد حق‌آه ایران همواره توام با بی اعتنایی بوده است و این کشور به سدسازی‌های گسترده به ویژه بر روی رودخانه‌های هیرمند و هریررود که وضعیت آبی و محیط‌زیستی میلیون‌ها نفر در شرق ایران را تحت‌تاثیر قرار خواهد داد روی آورده است. در مجموع استفاده از ابزار آب به عنوان یک اهرم ژئوپلیتیک در دستورکار همسایگان ایران قرارگرفته است، کشورهایی مانند ترکیه و حتی روسیه هم اقداماتی انجام داده‌اند برای مثال روسیه با سدسازی بر روی رود ولگا باعث شده که مطابق اظهارات رئیس موسسه تحقیقات آب وزارت نیرو تراز دریای کاسپین نسبت به سال 1400 یک متر کاهش پیدا کند و سالانه با کاهش 20 تا 25 سانتیمتری روبرو شود. طالبان هم با کمک ترکیه این سیاست را به شدت پیگیری می‌کند. از مهم‌ترین سدهایی که افغانستان در سال‌های گذشته آبگیری کرده یا در دستور کار قرار داده است سدهای سلما، پاشدان و بخش آباد هستند.   سد سلما   وقتی ایران و ترکمنستان در اواخر دهه 1370 شمسی سد دوستی را بر روی هریرود را ساختند این امید وجود داشت که این سد بتواند برای حل بحران آب استان خراسان کمک کننده؛ اما یک دهه بعد افغانستان هم قدام به ایجاد سد سلما بر روی هریرود کرد که آب ورودی به سد دوستی را کاهش داد. این سد در سال سال ۲۰۱۶ به بهره‌برداری رسید. با ساخت این سد، بسیاری از اراضی کشاورزی در استان‌های شرقی ایران و نیز امنیت آبی این استان‌ها تحت تاثیر قرار گرفته است که عواقی اجتماعی و زیست‌محیطی زیادی را به دنبال خواهد داشت. حال با آب‌گیری از سد پاشدان، بار دیگر نگرانی‌های زیادی در مورد افزایش بحران در تامین آب استان‌های شرقی کشور شکل گرفته است.   سد پاشدان   سد پاشدان که بر روی یکی از سرشاخه‌های رودخانه هریرود در منطقه هرات افغانستان ساخته شده، به‌طور ویژه برای ایران مشکل‌آفرین است. این سد که اخیراً به مرحله آبگیری رسیده است، موجب کاهش جریان طبیعی رودخانه هریرود به سمت ایران خواهد شد. این موضوع تامین آب شرب استان خراسان رضوی، به‌ویژه شهر مشهد را تهدید می‌کند. طالبان می‌گوید که پس از آبگیری سد پاشدان، ۱۳ هزار هکتار زمین کشاورزی سیراب می‌شود؛ این درحالی است که آثار اجتماعی و زیست‌محیطی این سد نه‌تنها برای ایران، بلکه برای افغانستان نیز جدی است، چرا که بسیاری از اراضی کشاورزی در پایین‌دست این سد در افغانستان هم دچار کم‌آبی و نابودی خواهند شد. گفته می‌شود یک شرکت از جمهوری باکو با ۱۸ ساعت کار روزانه در ساخت سد پاشدان افغانستان به طالبان کمک کرده است تا آن را با سرعت به مرحله آبگیری برساند. نقش‌آفرینی حکومت باکو نه صرفا یک مشارکت اقتصادی و زیرساختی بلکه در کلیت یک منظومه‌ای از اقدامات ثبات‌زدای با تکیه بر ابزار هیدروپلیتکی علیه ایران قابل ارزیابی است.  این موضوع حکایت از یک برنامه‌ریزی دقیق برای فشار آبی بر ایران برای اهداف ژئوپلیتکی است که شاید باتوجه‌به اتحاد علیف با نتانیاهو باید ریشه اصلی آن را در استراتژی «مرگ با هزار بریدگی» رژیم اسرائیل علیه ایران جستجو کرد که تلاش دارد با دخالت در محیط پیرامونی ایران از جمله قفقاز و شرق کشور در داخل و بیرون برای ایران بحران‌آفرینی کند.   پیش‌تر افغانستان با احداث سدهای کجکی و کمال‌خان بر روی رود هیرمند، منجر به خشک شدن بخش اعظم دریاچه‌هامون شد. با ساخت این سد‌ها، جریان طبیعی آب هیرمند به سمت تالاب هامون مختل شد و از آن پس افغانستان، آب را برای مناطق داخلی خود استفاده و از ورود آن به ایران جلوگیری می‌کند. هم اکنون بعد از سد سلما و آبگیری پاشدان وضعیت به مراتب خواهد شد و بجز عوارض اجتماعی و زیست محیطی اهرم آب در دست طالبان به یکی از ابزارهای فشار این گروه علیه ایران تبدیل خواهد شد.   ترکیه و فشار ژئوپلیتیکی   گفتنی است مشارکت و همکاری برای تحت فشار گذاشتن ایران صرف به همکاری باکو با افغانستان محدود نمی‌شود؛ بلکه نقش اصلی را کمک به سدسازی افغانستان کشور ترکیه دارد که علاوه بر همکاری با طالبان در شرق کشور، به طور هم‌زمان با پروژه‌های سدسازی داپ بر روی رود ارس و گاپ بر روی دجله و فرات در حال تهدید شمال غرب و غرب و جنوب غرب ایران نیز هست.  ترکیه از مدت‌ها پیش در عرصه سدسازی در افغانستان و سایر کشورهای آسیای میانه فعال بوده است، این کشور با انتقال فناوری‌های سدسازی به افغانستان، عملاً سیاست‌های آبی خود را در جهت تحت فشار قرار دادن ایران و دیگر همسایگان پیش برده است. برای مثال بعد از بستن رود هیرمند تنها جریان رودخانه فراه سالانه حدود 1.2 میلیارد متر مکعب آورده آبی برای ایران داشت که هم اکنون ترکیه در همکاری با طالبان نقش فعالی برای ساخت سد بخش‌آباد بر روی این رود ایفا می‌کند که به انحصار کامل آب این رودخانه می‌انجامد و عملا کل زیست و حیات منطقه سیسان ایران را با تهدید جدی روبرو کرده خواهد کرد.

 این سد قرار است همه سیلاب‌های این رودخانه مرزی را جذب کند که عملا به معنی نابودی‌هامون کامل خواهد بود. در واقع ترکیه با بهره‌برداری از سدهای جدید در افغانستان، می‌تواند منابع آبی این کشور را تحت کنترل خود درآورد و در عین حال موقعیت ژئوپلیتیکی خود را در منطقه تقویت کند و با تکیه بر سیاست هیدروپلتیکی خود ایران را به نوعی تحت محاصره قرار دهد.   همانطور که اشاره شد تالاب هامون که از منابع حیاتی در ایران است، به‌طور عمده تحت تاثیر قطع جریان رودخانه هیرمند قرار گرفته است. این تالاب که یکی از اکوسیستم‌های حیاتی ایران است، در نتیجه کمبود آب و خشکسالی‌ها، به تدریج خشک شده است. این امر نه‌تنها باعث نابودی زیستگاه‌های طبیعی شده، بلکه در سطح اجتماعی نیز با مهاجرت اجباری و بیکاری کشاورزان و دامداران در منطقه همراه بوده است. کاهش جریان رودخانه‌ها، به‌ویژه در مناطق شمال شرقی ایران، تامین آب شرب برای میلیون‌ها نفر در خطر قرار گرفته است. شهر مشهد، که یکی از پرجمعیت‌ترین شهرهای ایران است، به شدت از این بحران آسیب خواهد دید. همچنین در مناطق مرزی، کشاورزی و دامداری به دلیل کم‌آبی و خشکسالی با بحران‌های اقتصادی مواجه شده است.   از جمله دلایل شکل‌گیری چنین وضعیتی را باید در ضعف‌های دیپلماسی آبی ایران دانست که حداقل در مدیریت بحران‌های آبی با افغانستان تاکنون ضعیف و ناکارآمد بوده است. عدم استراتژی جامع برای مدیریت بحران، کم‌کاری در استفاده از ظرفیت‌های بین‌المللی، و ضعف در هماهنگی با همسایگان، ایران را در این بحران با چالش‌های جدی روبه‌رو کرده است. ایران همچنین توجه لازم به دیپلماسی پیشگیرانه برای کنترل و تثیرگذاری بر سیاست‌های آشکارا هیدروپلیتکی محیط پیرامون خود را ندارد. متاسفانه بیشتر واکنش‌های ایران به این بحران پس از ساخت سدها و ایجاد تغییرات اساسی در جریان رودخانه‌ها بوده است و استراتژی پیشگیرانه و مذاکره‌های چندجانبه میان کشورهای درگیر در بحران، به‌ویژه ایران و افغانستان، به ندرت انجام شده است. مهم‌تر اینکه به نظر می‌رسد ایران فاقد یک برنامه جامع برای مقابله با تهدیدات آبی پیرامون خود است. در حالی که که این امکان وحود دارد تا از ظرفیت‌های حقوق بین‌الملل و سازمان‌های جهانی نظیر سازمان ملل متحد بهره‌برداری کند؛ ولی تاکنون از این ظرفیت‌ها به شکل موثری استفاده نشده است.   سفری که آقای عراقچی وزر امور خارجه ایران در روز یکشنبه 7 بهمن 1403 به افغانستان داشت یکی از اقدامات دیرهنگام ایران است که علیرغم اظهارات مثبت طرفین پیش‌بینی نمی‌شود که در بحث حق‌آبه ایران تحول چندان مثبتی ایجاد کند؛ زیرا مقامات طالبان همواره از عمل به قرارداد 1351 سخن گفته‌اند؛ اما در یا آب را بر روی ایران بسته‌اند یا آن را به سوره‌زارها هدایت کرده‌اند. در کل ایران برای مدیریت این بحران، نیازمند اتخاذ سیاست‌های موثر و تعاملات چندجانبه است که شامل:   1- تدوین استراتژی دیپلماسی آبی: ایجاد ساختارهای موثر مذاکره‌ای و استفاده از ابزارهای حقوقی بین‌المللی برای دفاع از حقوق آبی ایران.   2- تقویت بهره‌وری منابع آبی داخلی: به‌کارگیری فناوری‌های نوین در مدیریت منابع آبی و کاهش وابستگی به منابع مشترک.   3- گسترش همکاری‌های منطقه‌ای: ایجاد همکاری‌های علمی و فنی با کشورهای منطقه برای استفاده بهینه از منابع آبی و کاهش تنش‌ها.   4- مذاکرات چندجانبه با همسایگان: استفاده از ظرفیت‌های دیپلماتیک برای برگزاری مذاکرات و توافقات پایدار میان ایران، افغانستان، پاکستان و سایر کشورهای درگیر.   5- آمادگی برای آینده اقلیمی: تدوین برنامه‌های سازگاری با تغییرات اقلیمی و توسعه مناطق آسیب‌دیده به‌ویژه در نواحی خشک و نیمه‌خشک ایران.    باید اذعان کرد بحران حق‌آبه ایران و افغانستان و بقیه همسایگان، نه تنها یک اختلاف مرزی، بلکه یک چالش استراتژیک و زیست‌محیطی است که به‌طور مستقیم بر امنیت آبی، اجتماعی و اقتصادی ایران تاثیر می‌گذارد.  ایران باید از طریق دیپلماسی آبی قدرتمند و استفاده از حقوق بین‌الملل، برای حل این بحران اقدام کند و همکاری‌های منطقه‌ای را به‌ویژه با کشورهای آسیای میانه گسترش دهد. در غیر این صورت، این بحران می‌تواند به یک نقطه بحرانی در روابط منطقه‌ای تبدیل شود که پیامدهای آن از مرزهای ایران فراتر رفته و بر ثبات و امنیت منطقه تاثیرگذار خواهد بود.

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تیتر داغ
تازه‌ترین خبرها