پرونده میدل ایست اینستیتیوت درباره بازگشت فشار حداکثری
ساعت 24 - رئیس جمهور دونالد ترامپ اکنون در دولت دوم خود با خاورمیانه بسیار متفاوتی نسبت به دولت قبلی خود روبه روست، منطقهای که با بیش از یک سال جنگ و همچنین چندین سال تغییر الگوهای روابط بین قدرتهای کلیدی منطقه، به ویژه اسرائیل، ایران، قطر، عربستان سعودی، ترکیه و امارات متحده عربی تغییر شکل داده است.
جمهوری اسلامی ایران در حال حاضر در حساسترین و منزوی ترین موقعیت خود از زمان تاسیس این نظام در سال ۱۹۷۹ قرار دارد و برای حفظ شبکه منطقهای نیابتی و متحدان غیردولتی خود مبارزه میکند. این شبکه که اصطلاحا «محور مقاومت» از سوی ایران نامیده میشود، بخشی از راهبرد گستردهتر «دفاع رو به جلو»ی ایران است که برای حفاظت از نظام در داخل و نمایش قدرت در سراسر منطقه با استفاده از ابزارهای نظامی، دیپلماتیک، سایبری و تبلیغاتی خود و همچنین ظرفیتهای شرکای محور طراحی شده است. با این حال، در یک سال گذشته، استراتژی تهران در جبهههای مختلف و در حوزههای مختلف با فشار بیسابقهای مواجه بوده است.
در حالی که وضعیت کنونی خطر تشدید تنش منطقهای یا اشتباه محاسباتی توسط ایران را افزایش میدهد، همچنین فرصتی را برای ایالات متحده و شرکای آن فراهم میکند تا واقعیتهای ژئواستراتژیک خاورمیانه را در خطوط باثباتتر ترسیم کنند و همچنین جمهوری اسلامی ایران را به مهار و عقبنشینی اقدامات خود که از نگاه غرب مخرب است، سوق دهند. استفاده از این لحظه مستلزم ارزیابی هوشیارانه از جایگاه منطقه و همچنین درک عمیقتر از پویاییهای سیاسی در داخل خود ایران است.
رئیس جمهور دونالد ترامپ اکنون در دولت دوم خود با خاورمیانه بسیار متفاوتی نسبت به دولت قبلی خود روبه روست، منطقهای که با بیش از یک سال جنگ و همچنین چندین سال تغییر الگوهای روابط بین قدرتهای کلیدی منطقه، به ویژه اسرائیل، ایران، قطر، عربستان سعودی، ترکیه و امارات متحده عربی تغییر شکل داده است. این منطقه در حال حاضر در حال تجربه یک تحول است که موارد زیر را میتوان برای آن برشمرد:
• درگیریهای بی نتیجه در غزه و لبنان
• گروههای مورد حمایت ایران مانند حزب الله و حماس که بدترین تلفات را در تاریخ خود دیدهاند.
• سقوط رژیم بشار اسد، تصرف سوریه توسط نیروهای مخالف، و تخلیه پرسنل نظامی و دیپلماتیک ایران از این کشور.
• تهدیدات مداوم حوثیها در یمن برای کشتیرانی بین المللی در دریای سرخ.
• تهدید کاهش یافته اما یک بار دیگر در حال افزایش از سوی داعش در سوریه و عراق.
در عین حال، منطقه همچنان برخی روندهای متضاد را نیز شاهد است:
• حرکتهای بی سابقه به سمت تنوع اقتصادی بیشتر و ادغام با اقتصاد جهانی گستردهتر، به ویژه در مناطقی مانند خلیج فارس.
• شرکای دیرینهای مانند عربستان سعودی که در تلاش برای ایجاد ثبات در منطقه و کاهش درگیریهای نظامی از طریق دیپلماسی با دشمنان سنتی مانند ایران هستند.
• تلاشهای همان کشورهای پیشرو برای ترویج یکپارچگی منطقهای بیشتر و تنوع بخشیدن به روابط با قدرتهای جهانی مانند روسیه و چین.
• افزایش همکاری نظامی و امنیتی میان طیف وسیع تری از شرکا در منطقه عملیاتی فرماندهی مرکزی ایالات متحده (CENTCOM).
محرکهای این روندها عمدتاً از بازیگران منطقهای ناشی میشوند تا نیروهای خارجی مانند ایالات متحده، چین، اروپا، هند و روسیه. با این وجود، ایالات متحده همچنان با نفوذترین بازیگر خارجی باقیمانده است.
ابزارهای سیاست دفاعی، دیپلماتیک و اقتصادی و شبکه گستردهای از روابط برای شکل دادن به پویاییها، از جمله در پاسخ به نقش ایران در منطقه تعریف شده است.
ایران همچنان چالش استراتژیک و تهدید اصلی برای منافع امنیت ملی آمریکا در خاورمیانه محسوب میشود. برنامه هستهای ایران بیش از هر زمان دیگری به توانایی تولید سلاح هستهای نزدیک شده است. اگرچه ایران در منطقه در موقعیتی ضعیفتر از گذشته قرار دارد.
در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ، روشهای سیاست خارجی او غیرقابل پیشبینی و غیر متعارف بود. درباره خاورمیانه، نتیجه اصلی فعالیتهای او در توافق ۲۰۲۰ موسوم به توافق ابراهیم میان اسرائیل با امارات متحده عربی، بحرین، سودان و مراکش متبلور بود. در مورد ایران، ترامپ یک سال پس از آغاز به کار دولت خود، آمریکا را از توافق هستهای ۲۰۱۵ میان ایران با کشورهای روسیه، چین، بریتانیا، ایالات متحده، آلمان و فرانسه موسوم به ۱+۵ که آن توافق، برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) نامیده می شد، خارج کرد و به دنبال یک توافق جدید با جمهوری اسلامی ایران بود.
پس از آن او سیاست «فشار حداکثری» را تعریف و اجرا کرد که از اقدامات اقتصادی و دیپلماتیک برای وادار کردن تهران به محدود کردن برنامه هستهای و محدود کردن نفوذش در منطقه متشکل می شد. این رویکرد بعد از چهار سال فشار بی امان امریکا به ایران، به نتایج مورد نظر خود نرسید.
وضعیت مخمصه کنونی ایران باید باعث تجدید نظر اساسی در سیاست ایالات متحده در قبال ایران شود، سیاستی که دو حزبی است و به دنبال مقابله با چالشهای مختلف ناشی از تهران است: برنامه هسته ای، موشکهای بالستیک، تهدیدات سایبری و شبکههای نیابتی. همچنین باید آینده ایران و نیازها و خواستههای مردم ایران را به مرکز مذاکرات و بحثهای سیاسی در واشینگتن نزدیکتر کند.
ترامپ اکنون با یک انتخاب استراتژیک مهم در مورد سیاست ایران مواجه است: آیا او به نسخه به روز شده «فشار حداکثری» باز خواهد گشت و به عنوان یک اخلالگر غیرقابل پیشبینی عمل خواهد کرد یا تمایل خود به توافق را در اولویت قرار خواهد داد و به دنبال راهی سریع برای رسیدن به توافق هستهای جدید با ایران خواهد بود؟ شواهد اخیر نشان میدهد که او ممکن است رویکرد متفاوتی نسبت به دوره قبلی خود داشته باشد.
ترامپ از زمانی که به کاخ سفید برگشته گفته است که «امیدوارم [نگرانیها در مورد تاسیسات هستهای ایران] بدون نگرانی درباره [حمله اسرائیل به سایتهای هستهای ایران] برطرف شود» و «واقعاً خوب خواهد بود» اگر این مسئله از طریق توافق حل شود». او با این حرف ها میخواهد علاقه خود را به حل دیپلماتیک مسئله هستهای ایران نشان دهد.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.