نوشته ای از ناصر نوبری در باره اشتباهات ظریف
ساعت 24 - دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران آفتزده شده است و تا از دیپلماسی آفتزدایی نشود، بهطور مکرر در مذاکرات با آمریکا، غرب و قدرتها شکست خواهیم خورد. تجربه مکرر شکست در مذاکرات با آمریکا و غرب موجب شده برای پرهیز از تکرار تجربه تلخ این شکستها، اکنون بر اساس نظر مقام معظم رهبری بحق باید از مذاکره با آمریکا پرهیز کنیم. اما باید درباره علت اصلی این شکستها با جدیت مداقه کنیم.
آنچه بسیار مهم بوده و باید به آن توجه ویژه داشت، این است که لزوما تنها علت این تجربه شکستها، طرفهای آمریکایی و غربی نبودهاند، بلکه علت اصلی این شکستها نوع نگاه و رویکرد ما در دیپلماسی ایران بوده است. اینکه میگوییم آمریکاییها عهدشکنی کردند و نهتنها ترامپ بلکه حتی دولتهای امضاکننده برجام نیز بر آن پایبند نشدند، کاملا درست است و حتی دولت اول ترامپ بهجای پایبندی به آن، برعکس فشار حداکثری را علیه ایران وارد کرد.
اما مگر در دیپلماسی با دشمن قدارهبند کینهجو میتوان توقع معرفت و اخلاقمداری و وفای به عهد داشت؟ فرصتطلبی، فریبکاری، سوءاستفاده از ضعفها و پیمانشکنی و واردکردن ضربات کاری نابهنگام، طبیعت و خصلت دشمن است.
حتی دشمن عامدانه عملیات فریب انجام میدهد تا ما را مشغول آن کند و موقعیتی به دست آورد تا بتواند ضربات کاریتر وارد کند. کارزار ما با آمریکا، کارزار دو دشمن است و ما مرتب مرگ بر آمریکا میگوییم و آن را شیطان بزرگ میخوانیم، اما از شیطان بزرگ بهجای مکر و حیله، توقع معرفت و اخلاق و وفای به عهد داریم.
بااینحال، طرف آمریکایی به این دشمنی ما باور دارد و بر همین اساس تمام کارزار خود با ما ازجمله مذاکرات را در چارچوب کارزار با دشمن سازماندهی میکند. درحالیکه خود ما علیرغم شعارهای دشمنانهمان علیه آمریکا، بر این دشمنی طرف مقابل باور نداریم و در دیپلماسی خود با آنها (دشمن)، مانند دو رفیق توقع معرفت، اخلاق، وفای به عهد و مردانگی از طرف مقابل داریم. این موضوع، 24 سال پیش بحث اصلی جلسه سری شورای راهبردی وزارت خارجه در بهمنماه سال ۱۳۷۹ بود.
این جلسه شورای راهبردی وزارت خارجه متشنج شد. موضوع جلسه، استراتژی در قبال سازمانهای بینالمللی خلع سلاحی و هستهای بود. آقای ظریف، معاون بینالملل وقت، در این زمینه استراتژی «اعتمادسازی» را مدتی بود ارائه کرده بود، اما بخش ما (مرکز راهبردی) آن را رد کرده بود.
برای طرح یک استراتژی در شورای راهبردی وزارت خارجه، لازم بود اول در مرکز راهبردی تایید شود، اما این بار بدون تایید مرکز ما، آقای وزیر مستقیما این طرح را برای تصویب به شورا آورده بود. ملخص استراتژی اعتمادسازی این بود که آنچه طرفهای مقابل خواستند، ما اجرا کنیم تا اعتمادشان جلب شود و پس از حصول اعتمادشان، آنها منافع و خواستهای ما را تامین و برآورده خواهند کرد.
ما با این استراتژی مخالف و معتقد بودیم نهایت و اساس این استراتژی معامله نقد از سوی ما و نسیه از طرف مقابل است. در جلسه، بنده در این خصوص صحبت و تاکید کردم که آنها امتیازات مدنظرشان را نقد از ما به نام اعتمادسازی خواهند گرفت و بعد وقتی موعد امتیازات مورد نظر ما شد، با انواع بهانهها طفره رفته و امتناع خواهند کرد و دوباره ما اما با دست خالی، با فشار آنها مواجه خواهیم شد.
بنده تصریح کردم که دوستان تخصص کار روابط دوجانبه با ابرقدرتها را ندارند و بیش از اندازه به سازمانها و توافقهای بینالمللی بها میدهند. تاکید کردم که قدرتهای فائقه در زمان انتخاب بین منافع ملی خود و تعهدات بینالمللی، منافع ملی را ارجح و بر تعهدات بینالمللی پشت خواهند کرد.
در این خصوص، مصادیق و نمونههای مستند نیز برشمردم. اما معاون بینالملل اصرار داشت که هر موضوعی به تعهد بینالمللی تبدیل شود، دیگر کشوری در هر ردهای از قدرت نمیتواند از آن تعهد سر باز زند. بنده موکدا تصریح کردم ما نمیتوانیم به معاهدات بینالمللی تکیه کنیم و آنها ضمانت لازم و کافی را در برابر ابرقدرتها تامین نخواهند کرد. تنها استراتژی کارساز قابل تضمین بین کشوری همچون ما با طرفهایی که شامل ابرقدرتهای در تخاصم با ما باشد، فقط و فقط استراتژی امتیازات متناظر متقابل همزمان است.
برای روشنشدن استراتژی پیشنهادی خود، روی میز یک لیوان بود و یک فنجان، به حضار گفتم فرض کنید آنها لیوان ما را میخواهند و ما فنجان آنها را میخواهیم؛ در این لحظه، یک دستم را روی لیوان گذاشتم و دست دیگرم را روی فنجان و گفتم فرض کنید دست روی لیوان ما هستیم و دست روی فنجان آنها هستند.
باید در این لحظه به طرف مقابل بگوییم دستت را بردار تا دستم را بردارم تا همزمان تو لیوان را برداری و من فنجان را بردارم. تاکید کردم باید این اساس معامله نقد به نقد با قدرتهای فائقه جهانی باشد و هیچ معاهده و سازمان بینالمللی نمیتواند تضمینی بر پایبندی ابرقدرت جهانی بر تعهداتش باشد و این سازمانها و معاهدات بینالمللی برای آنها صرفا یک پوشش برای پیشبرد منافعشان در قبال امثال ماست و اگر توافقات بینالمللی را مغایر با منافعشان ببینند، با تکیه بر قدرت فائقه خود، به آنها پشت خواهند کرد.
بعد از یک ساعت گفتوگو، آقای وزیر گفتند کفایت مذاکرات و گفتند موضوع مورد بحث، یک موضوع بینالمللی سازمانهای بینالمللی بوده و با توجه به تخصص بخش بینالملل، استراتژی «اعتمادسازی» معاونت بینالملل تصویب میشود. بنده اعتراض و تاکید کردم این موضوع بسیار مهم و اساسی است و با منافع حیاتی ملت ایران مرتبط است و نباید با یک ساعت گفتوگو، کفایت مذاکرات اعلام و تصویب شود.
اهمیت موضوع ایجاب میکند شب تا صبح هم که شده آن بحث را ادامه دهیم. تاکید کردم این موضوع ظاهرش بینالمللی است، اما ماهیتا یک استراتژی در قبال ابرقدرتهاست و لذا برعکس است و اساسا در تخصص معاونت مربوط به سازمانهای بینالمللی نیست و در تخصص ماست که کار دوجانبه و تنگاتنگ با ابرقدرتها کردهایم و شناخت ماهیتی از ابرقدرتها داریم.
آقای وزیر در جواب بنده گفتند من وزیر و رئیس جلسه هستم و من کفایت مذاکرات و مصوبه جلسه را تشخیص میدهم و بنابراین دستور طرح موضوع بعدی را دادند. در این هنگام، بنده از جا برخاستم و گفتم بهعنوان اعتراض جلسه را ترک میکنم، چون مطمئنم این مصوبه برای ملت ایران بسیار مصیبتساز و خسارتبار خواهد بود و نمیخواهم نام بنده از اعضای تصویبکننده این جلسه باشد.
آقای وزیر بلافاصله دستور اخراج بنده را صادر کردند. هنگام ترک جلسه، درنگ کردم و قبل از خروج از جلسه خطاب به آقای وزیر گفتم شما امروز قدرت دارید و من را اخراج میکنید، اما روزی خواهد رسید که باید بابت کار امروزتان به ملت بزرگ ایران پاسخگو باشید. دررزوزنامه شرق اضافه شده است: بنده آن زمان مشاور راهبردی وزیر بودم و چند روز بعد آقای دکتر منفرد، رئیس مرکز راهبردی نیز بر همین موضع پافشاری کردند و ایشان هم برکنار شدند. هفته بعد شنیدم آقای خاتمی (رئیسجمهور وقت) از این واقعه بهعنوان کودتا در وزارت خارجه یاد کردند. آقای خاتمی برای خنثیسازی و مقابله با آن کودتا و تداوم کار راهبردی و حرفهای ما، جایگاهی ویژه به نام کمیسیون ویژه برای ما در ریاستجمهوری ایجاد کردند.
آنها استراتژی اعتمادسازی مصوب خود را بردند تا از طریق شورای عالی امنیت ملی در کشور اجرائی کنند. معاون بینالملل و وزیر خارجه و دبیر شورای عالی امنیت ملی وقت (آقای روحانی) همگی در این خصوص همسو بودند. اما آقای خاتمی یک کمیسیون ویژه در ریاستجمهوری ایجاد کردند تحت عنوان «کمیسیون ویژه سیاسی امنیتی و روابط خارجی دولت» و با شناخت و اعتمادی که به آقای دکتر منفرد، رئیس برکنارشده مرکز راهبردی وزارت خارجه داشتند، ایشان را دبیر این کمیسیون ویژه در ریاستجمهوری کردند.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.