حمله کیهان به مدیران میانی دولت
ساعت ۲۴ - از آنجایی که این طرح (هوشمندسازی آرد و نان و تجهیزکردن نانواییها به کارتخوانهای مخصوص) هنوز مزایای زیادی دارد و بهاندازه خود میتواند از خسارات و هزینههای قبل از هوشمندسازی جلوگیری کند، نمیتوان گفت، طرح اشتباه بود. مسئله این است که وقتی طرحی به ویژه پُرهزینه و بزرگ آغاز میشود، باید «منفذ»های آن از قبل شناسایی و راههای دور خوردن آن پیشبینی و رفع شود.
اگر چنانچه قابل پیشبینی نبودند باید بلافاصله پس از نشان دادن خود، اقدام به رفع آنها کرد. اکنون بسیاری از این منفذها خود را نشان داده است و به راحتی میتوان آنها را رفع کرد؟ مسئله اصلی در حال حاضر این نیست که «چرا اصلا این طرح را پیاده کردیم؟» مسئله اصلی این است که «چرا با وجود مشخص شدن راههای دور خوردن طرح، اقدامی صورت نمیگیرد؟!» پاسخ این سوال مهم، همان «رضایت»ی است که در چهره آن نانوا در ایران - و آن پرستار و مدیر محلی در هند- از خراب بودن دستگاه مخصوص مشاهده کردیم!
خراب بودن دستگاه و بودن منفذها، برای عدهای نان دارد. قاچاق آرد و نان درست مثل قاچاق سوخت و بنزین، آورده سرسامآوری برای قاچاقچیان دارد. جایی که «پول» هست، امکان وقوع تخلف بالاست. راهحل برداشتن دستگاههای مخصوص در نانواییها یا پمپ بنزینها نیست. قاچاقچیها آرزو میکنند
این دستگاهها برداشته شود تا همان کارکردی که ایجاد کرده هم، نباشد. راهحل، بستن این منفذهایی است که اکنون خود را نشان دادهاند. راهحل، رها نکردن قوانین قضائی است که برای چنین شرایطی نوشته شدهاند! نقش و تاثیر مدیران میانی و رده پایین را نباید دست کم گرفت. این را ما نمیگوییم، علم مدیریت میگوید. بخوانید: 4- مدیریت خواندهها میگویند «نقش مدیران میانی و رده پایین در سازمان بسیار حیاتی است، زیرا آنها به عنوان حلقه واسط بین استراتژیهای کلان سازمان و عملیات اجرائی عمل میکنند. »
چنانچه این مدیران کار خود را بهدرستی انجام ندهند، طرحها و استراتژیها صرفاً روی کاغذ باقی میمانند. (فلوید اس.دابلیو و وولدریج.بی 1992) مدیران میانی و رده پایین «حلقه واسط بین مدیریت ارشد و کارکنان» نیز هستند و وظیفه دارند پیامهای مدیریتی را به کارکنان منتقل کرده و مشکلات و نیازهای کارکنان را به مدیران ارشد گزارش دهند.
ضمن این که، همین مدیران میانی و رده پایین هستند که «در خط مقدم مواجهه با مشکلات و بحرانها قرار دارند و باید تصمیمات سریع و موثر بگیرند. » (میتزبرگ اچ 1973) اگر به یک «چارت سازمانی» نگاه کنید، سلسله مراتب و روابط بین بخشها و افراد را خواهی دید. همه این افراد و سازمانها مثل حلقههای زنجیری هستند که به یکدیگر وصلند. اختلال در عملکرد هر یک از این حلقهها، باعث ایجاد اختلال درکل سیستم میشود. مسئلهای که در این یادداشت به آن پرداختیم، اختلال در یکی از این حلقهها نبود. مسئله این بود که، چرا این اختلال رفع نمیشود! چرا به نظر میرسد برخی از وجود این اختلال«راضی»اند؟!
بخشی از سرمقاله کیهان امروز شنبه ۳۰ بهمن
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.