چرا ترامپ می خواهد پوتین را نجات دهد
ساعت 24 - سه رهبر بزرگ در صحنه جهانی وجود داشتند که میخواستند مادامالعمر رئیسجمهور شوند. شیجینپینگ، ولادیمیر پوتین و دونالد ترامپ. شی موفق شد خود را رئیسجمهور مادامالعمر کند. پوتین توانست خود را رئیسجمهور مادامالعمر کند. خدا را شکر ما ترامپ را از این کار منع کردیم
به نظر میرسد دونالد ترامپ آماده امضای توافقی با روسیه است و قصد دارد به صورت یکطرفه و بدون مشورت به جنگ روسیه با اوکراین پایان دهد. معاون سردبیر روزنامه آمریکایی نیویورکتایمز، در گفتوگو با توماس فریدمن، ستوننویس این روزنامه و برنده جایزه پولیتزر، درباره رویکرد غیرقابل پیشبینی ترامپ در سیاست خارجی صحبت کرده است.
توماس! تو درباره ترامپ نوشتهای و توضیح دادهای که او چطور خود را یک شخصیت خلاف نرم میبیند و فکر میکند که سابقهاش در تجارت باعث شده که یک مذاکرهکننده و معاملهگر بزرگ و عالی باشد. با این حال، او کسی است که بدیهیات را انجام نمیدهد و من متعجبم که ترامپ واقعاً دارد چکار میکند؟
منظورم این است که نمیشود باور کرد که او واقعاً فکر میکند میتواند همه فلسطینیها را از غزه بیرون کند. آیا او واقعاً فکر میکند که میتواند عصای جادویی را تکان دهد و به جنگ در اوکراین پایان دهد؟ آیا وقتی این ایدههای رادیکال را در فضای سیاست خارجی مطرح میکند، قرار است اتفاق بزرگتری برای او بیفتد؟
آنچه که درباره ترامپ به نظرم میرسد این است که او واقعاً بازی بههمزن است. مسئله این است که او آماده است تا صفحه شطرنج را به هم بزند. واقعیت این است که گاهی اوقات باید صحنه بازی را تکان داد. چرا ما هنوز درباره مناقشه اسرائیل و فلسطین صحبت میکنیم؟ چرا با گذشت 75 سال از تاسیس اسرائیل هنوز آوارگان فلسطینی وجود دارند؟ چرا این جنگ اوکراین بهعنوان یک جنگ فرسایشی هنوز ادامه دارد؟
بنابراین فکر میکنم اگر به اصول اولیه برگردیم و سوال کنیم باید گفت که بازی بههمزدن لزوماً چیز بدی نیست. اما ترامپ در عین حال خودش را یک قهرمان و شخصیت بزرگ میداند. اینجا مسئلهای نگرانکننده وجود دارد و آن مسئله این است که او مسائل رادیکال را مطرح میکند اما وقتی که نوبت به پاسخ میرسد، حاضر میشود همه آنچیزهایی که پوتین میخواهد را به او بدهد.
دقیقاً! تمایل دارد همه چیز را بدهد. نتانیاهو و پوتین این را دریافتهاند و همه چیز را میخواهند. من نمیفهمم که ترامپ چه نگاهی به این افراد دارد و چرا نمیبیند که آنها به وضوح به دنبال منافع خودشان هستند و توجهی به منافع آمریکا نمیکنند؟ این باعث میشود که من تعجب کنم که چرا رئیسجمهوری ایالات متحده آمریکا به منافع آمریکا فکر نمیکند. آیا صرفاً حاضر است همه چیز را بدهد تا صرفاً منافع دونالد ترامپ را تامین کند؟
دوست دارم در این خصوص صحبت کنی و توضیح بدهی. دونالد ترامپ، ولادیمیر پوتین، شی جین پینگ و بنیامین نتانیاهو را در نظر بگیر. فکر میکنم ترامپ این شخصیتها را قدرتمندترین رهبران جهان میداند. نگاهش به کشورها و رهبران دیگر جهان این است که آنها ضعیف هستند. او به اروپا نگاه میکند و آن را مجموعهای از اقتصادهای شکستخورده و مرزهای باز و هویتهای ملی ضعیف میبیند.
او اساساً دنیا را به شکلی میبیند که تنها توسط افراد قوی اداره میشود. من با خودم فکر میکنم که در دو سال آینده، آیا ما وضعیتی خواهیم داشت که ایالات متحده بتواند گرینلند را بگیرد، پوتین آنچه را که میخواست در اوکراین انجام دهد، نتانیاهو در غزه و در خاورمیانه دست باز داشته باشد و شی در تایوان هر کاری میخواهد انجام دهد.
من فقط نمیدانم که آیا فرض بزرگی که دونالد ترامپ در مورد جهانی دارد این است که جهان به نقطهای رسیده است که جوامع در آن آنقدر ضعیف هستند که قویها باید بر جهان چیره شوند و دوباره نظم را برقرار کنند؟
فکر میکنم این توصیف منصفانهای از نگاه ترامپ به جهان است. او به دنیا واقعاً طوری نگاه میکند که انگار یک مغازه خردهفروشی در برج ترامپ است. مثلاً میگوید:«آقای فرانسه! شما بهاندازه کافی برای مغازه نان باگتفروشی خود اجاره نمیپردازید؟» همه چیز از این نظر او صرفاً معامله است. آنچه که او از آن غافل است این است که او صرفاً یک دنیای در هم و بر هم و پر زد و خورد را که در آن تنها قویها نجات مییابند تصور میکند اما ما قبل از جنگ جهانی دوم چنین دنیایی داشتیم. چه اتفاقی افتاد؟
ما از زمان جنگ جهانی دوم، قابلتوجهترین دوره طولانی صلح و رفاه جهانی را داشتهایم. در طول این دوره 75 ساله صلح نسبی و فقدان درگیری قدرتهای بزرگ، ما شاهد بودهایم که افراد بیشتری سریعتر از هر زمان دیگری در تاریخ جهان از فقر خارج شدهاند. ما از درجه قابلتوجهی از ثبات جهانی برخوردار بودهایم. بله، جنگهایی در این بین وجود داشته است اما جنگهای جهانی نبودهاند. وقتی آن دوره تمام شود، مطمئناً دلتان برایش تنگ خواهد شد.
من میخواهم چند کلمه در مورد اروپا بهطور خاص بگویم. من اتفاقاً معتقدم که اتحادیه اروپا احتمالاً بزرگترین ساخته دست بشر است؛ قارهای که از زمانهای بسیار قدیم به دلیل جنگهای مذهبی، قبیلهای و فرقهای شناخته شده است.
دو مورد آخر - در واقع، سه مورد آخر، اگر شما جنگ سرد را نادیده بگیرید - ما باید میآمدیم و به سرکوب و مداخله کمک میکردیم. همین اروپا بزرگترین مرکز بازارهای آزاد، مردم آزاد، حاکمیت قانون و حقوق بشر را ساخته است. این یک مسئله قابلتوجه است. اتحادیه اروپا، ایالات متحدهی دیگر جهان است.
اما من فکر میکنم ترامپ، اتحادیه اروپا و کشورهای عضوش را در نوع خود بهعنوان یک قدرت میبیند. او این مجموعه و این ارزشهای مشترک را میبیند و از خودش میپرسد: خُب! چه چیزی میتوانم از آنها بکَنم؟
ترامپ این کشورها را به عنوان یک بلوک تجاری میبیند که میتوانند بیش از آنچه که او میخواهد، اهرم فشار بر ایالات متحده اعمال کنند. بنابراین دوست دارد آنها را از هم بپاشاند و سپس با هر کدام جداگانه مذاکره کند. اما او هیچ تصوری ندارد که این کار چقدر هزینه دارد. اگر اتحادیه اروپا از هم بپاشد، بیثباتی به وجود میآورد. اتحادیه اروپا بال پرواز ما در جهان است.
بیایید درگیری را در نظر بگیریم که من در مورد آن اطلاعات زیادی دارم؛ درگیری در کرانه باختری. کمکهای اتحادیه اروپا است که تشکیلات خودگردان فلسطین را اساساً سرپا نگه میدارد. اگر تشکیلات خودگردان فلسطین سقوط کند، اسرائیل در واقع مجبور است تمام امور مدنی و اداری کرانه باختری را اداره کند. شما پروژههای تحت مدیریت اتحادیه اروپا را در سراسر جهان میبینید. فارغ از اینکه این پروژهها چقدر اثر تثبیتکنندهای برای اروپا دارد اما مسلماً ترامپ اصلاً به این مسئله فکر نمیکند.
این چیزی است که واقعاً مرا نگران میکند. قبلاً گفتهام که از نظر من تنها نیرویی که در روابط بینالملل دستکم گرفته میشود، نیروی حماقت است و اینکه رهبران کارهای احمقانه انجام میدهند. کاری که ولادیمیر پوتین در اوکراین انجام داد کاملاً احمقانه بود. او فکر میکرد ظرف چند هفته وارد کییف میشود و دولت جدیدی را روی کار خواهد آورد. کاملاً اشتباه کرد. اشتباه از این بزرگتر! او اشتباه کرد زیرا بیاطلاع بود. اطلاعات نادرست داشت و براساس آن، یک قمار احمقانه کرد.
بنابراین، نظریه حماقت توماس فریدمن در مورد اقدامات ترامپ در قبال پوتین، از نظر کاری که او با اوکراین انجام میدهد، واقعاً به نفع پوتین خواهد بود. ترامپ بیشتر به کاری که روسها میخواهند انجام دهند اهمیت میدهد. در نهایت آخر بازی چطور خواهد بود؟ این نظریه در اینجا چگونه اعمال میشود؟ چگونه حتی میتواند نتیجه معکوس داشته باشد؟
بیایید ترامپ را در دنیای خودش قرار دهیم و تصور کنیم که او در حال تلاش برای خرید یک کازینو است. او متوجه میشود که مردی که صاحب کازینویی است که او میخواهد بخرد، بدهکار است. پول نقدش تمام شده است و بانک هم دیگر نمیخواهد به او وام دهد. ترامپ وارد میشود و میگوید: «من دو برابر قیمت درخواستی شما را خواهم پرداخت.» بنابراین اساساً آنچه پوتین میخواهد این است که ترامپ وارد شود و او را از شکستهای میدان نبرد نجات دهد.
اوکراین برای پوتین یک شکست بزرگ است. روسیه 21 درصد نرخ بهره دارد، اقتصاد روسیه اکنون با تورم روبهروست. زیرا او مجبور بود ظرفیت تولید زیادی را به سمت تسلیحات جنگی سوق دهد. پوتین نیروی انسانی و ظرفیت لازم برای رسیدگی به مسائل مربوط به مسکن، تولید خودرو و تخممرغ مورد نیاز مردم را در اختیار نداشت. بنابراین قیمتها در روسیه بالا رفت. کارتهای بازی پوتین اصلاً قوی نیستند. دست او فوقالعاده ضعیف است. حالا ترامپ میگوید: «من چهار کارت دارم. اما دوست دارم کنار بکشم.»
فکر میکنم این مسئله در سه سطح مختلف در جریان است. یکی جهل است. مثلاً اگر ولادیمیر پوتین رئیس حزب آمریکایی بود، تبدیل به یک ناسیونالیست مسیحی سفیدپوست میشد که فوقالعاده ضدمهاجرت و ضدتنوع، ضد تنوع جنسیتی است. چون ترامپ و پوتین هر دو فکر میکنند که بزرگترین خطر برای کشورهایشان در داخل، بیداری ذهنها و مهاجرت است. بنابراین پوتین به فردی تبدیل میشد که حتماً به ترامپ رای میداد. ترامپ با او وابستگی فرهنگی خاصی دارد که مطمئناً با ولودیمیر زلنسکی، که یک نوع دموکرات است، ندارد.
بنابراین من فکر میکنم که این جریان در سطح فرهنگی و سیاسی نیز در حال انجام است. در سطح ژئواکونومیک، فکر میکنم استراتژی ترامپ در اوکراین به انتخابات میاندورهای آمریکا ربط دارد. . ترامپ فکر میکند اگر واقعاً بتواند به این جنگ پایان دهد و تحریمهای روسیه را لغو کند، نفت روسیه بازار جهانی را پر میکند، قیمت بنزین پایین میآید و او در انتخابات میاندورهای نیز پیروز خواهد شد.
همین که ترامپ گفت 90 دقیقه با پوتین صحبت کرده است، قیمت جهانی نفت خام پائین آمد. بنابراین میتوانید ببینید که بازار به کدام سمت میرود. شامه بازار تیز است. ترامپ با پوتین چه میکند؟ او اساساً گفته:«ناتو در اوکراین وجود ندارد و شما میتوانید بخشی از قلمرویی که تصرف کردهاید را حفظ کنید. »
چه کسی با گفتن اینکه من میخواهم به شما اجازه بدهم این قسمت از کازینو را که به آن نیاز دارید نگه دارید و با اینکه در حال ورشکستگی هستید من همه حقوق کارکنان شما را میدهم، وارد مذاکره برای خرید یک کازینو میشود؟
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.