رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 651906

تصویری روشن از فردایی تاریک

ساعت 24 - انکار تجربه‌های درون سرزمینی در باره بیراهه رفتن اقتصاد کلان و بدتر شدن کسب وکار ومعیشت مردم ایران از سوی نهادهای حاکمیتی و درس نگرفتن از تجربه‌های موفق کشورهای کامیاب برای تثبیت اقتصاد شرایط را برای فردای این کشورتاریک کرده است. با نگاهی به داستان تلخ صادرات نفت و بسته شدن روزنه‌های کسب ارز از منافذ موجود در جهان این تصویر را به وضوح نشان می‌دهد.

برای درک این واقعیت کافی است به بودجه 1404 نگاهی کنیم و از زاویه سیاست‌های بودجه‌ای به رخدادهای احتمالی به مساله نگاه کنیم. در قانون بودجه 1404 برای توازن در درآمدها و هزینه‌ها باید روزانه 1.5میلیون بشکه نفت صادر شود. فرهاد نیلی اقتصاددان ایرانی در یک میز گرد در همین باره گفته استب یایید چند سناریو را در کانون توجه قراردهیم. یک سناریو این است که با احتمال 20 درصد این میزان فروش نفت محقق می‌شود. سناریوی بعدی این است که صادرات نفت به بازه 1 تا 1.5میلیون بشکه کاهش یابد. 60  درصد هم احتمال بدهیم صادرات نفت بیشتر کاهش یابدو به بازه 500هزار تا 1 میلیون بشکه برسد میانگین موزون این اعداد به معنای کاهش 500 هزار بشکه صادرات نفت است. حالا فرض کنیم قیمت هربشکه نفت صادراتی 75 مدلار باشد. به این ترتیب می‌توان با محاسبه ساده به این نتیجه رسید که روزانه 35 میلیون دلار از درامد صادرات نفت محقق نمی‌شود. اگر این عدد را در 36 روز ضرب کنیم و آن را با نرخ تبدیل روز به ریال برگردانیم می‌بینیم که کسری بودجه‌ای برابر با چند صدهزار میلیارد تومان شکاف درامد و هزینه خواهد بود. با توجه به اینکه در قانون بودجه فعلی بدون لحاظ کردن این عدد نیز کسری بودجه گنجانده شده است بازهم بیشتر خواهد شد. جبران کسری بودجه برای جبران کسری بودجه به طور منطقی و اصولی سه راه بیشتر وجود ندارد. یک راه که بیشتر و پیشترهم رفته شده تامین کسری بودجه از مسیر بانک مرکزی است. راه رفتن در این مسیر یعنی پذیرش افزایش پایه پولی و نیز فزاینده شدن شتاب تورم. در این راه به کارگران و کارمندان وحقوق بگیران و نیز سپرده گذاران خرد فشار قابل اعتنایی وارد خواهد شد.   راه دوم برای تامین منابع لازم برای کسری بودجه تامین از بازار پول با افزایش نرخ بهره بانکی است. این راه نیز پیامدهای ویژه خود را داردو به تولید فشار وارد خواهد کرد. راه سوم افزایش قیمت دلار در اختیار بانک مرکزی است. این یک سناریوی استرسی است که نخست به وارد کنندگان وسپس به کل اقتصاد تحمیل می‌شود. البته یک راه دیگر نیز وجود دارد و آن استفاده از منابع بین المللی است. شوربختانه این راه در ایران بسته شده است. ایران در این دهه‌ها عضو هیچ پیمان مهم اقتصادی در جهان نشده است و دوستان بخشنده و ثروتمندی هم ندارد که به ایران وام‌های ارزان بدهند. کشور یونان از این منابع استفاده کرد و آر ژانتین نیز درهمین مسیر قرار گرفته اما جمهوری اسلامی از این راه‌ها نمی تواند استفاده کند. مشکل این است که نهاددولت درایران برای تصمیم گیری در هر عرصه‌ای به شدت تحت فشار نهادهای حاکمیتی قراردارد. تصمیم‌های بزرگی باید اتخاذ شود تا تاریکی فردای ایرانیان را کمی روشنایی ببخشد، اما آیا این تصمیم گرفته خواهد شد؟ ایران تا ابد برگهای برنده نخواهدداشت و برگهای جمهوری اسلامی سوزانده می شوند. ایرانیان باید بدانند قرار است درکدام نقطه بایستند. درقسمت تاریک یا در قسمتی که هنوز روزنه‌هایش بسته نشده‌اند. .

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تیتر داغ
تازه‌ترین خبرها