رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 652239

دستاورد این همه هزینه برای انرژی هسته ای چیست

عباس عبدی در اعتماد نوشته است: نکته‌ای که طرفداران بمب اتمی توجه نمی‌کنند این است که اتفاقا نقطه قوت ایران همین فتوا بوده و گزارش سالانه 2024 جامعه اطلاعاتی امریکا (ماه پیش منتشر شد) معتقد است که: «همچنان ارزیابی می‌کنیم که ایران در حال ساخت سلاح نیست و آیت‌الله خامنه‌ای برنامه تسلیحات هسته‌ای را که در سال ۲۰۰۳ متوقف کرده بود، مجددا مجاز ندانسته است.

اگرچه احتمال دارد که تحت فشار برای انجام این کار قرار بگیرد. » پس این برداشت یکی از موانع جدی برای حمله به ایران یا تاسیسات هسته‌ای آن است. حتی می‌توان اقرار آنان را مستند حقوقی در برابر هر اقدامی علیه ایران قرار داد. با تمام اینها نکته‌ای هم وجود دارد، اینکه اگر نتوان بمب ساخت (فارغ از ماهیت این سیاست) پس این همه هزینه برای تاسیسات و صنعت هسته‌ای برای چیست؟ 

اگر نتوان بمب داشت یا با داشتن بمب هسته‌ای نتوان بازدارندگی را ایجاد کرد، آیا این همه هزینه‌های مستقیم و غیرمستقیم داده شده برای صنعت هسته‌ای دستاورد محسوب می‌شود؟ تصور کنیم که اگر این صنعت را نداشتیم، اکنون چه چیزی را نداشتیم که تا حالا صدها بلکه هزاران میلیارد (مجموع مستقیم و غیرمستقیم شامل تحریم‌ها) هزینه برای آن پرداخته شده است؟

اگر بخشی از این هزینه‌ها صرف اقتصاد و رفاه و حتی امور دفاعی جامعه می‌شد، کدام کشور جرات می‌کرد به ایران چپ نگاه کند؟ امروز نقطه ضعف ما کجاست؟ به عبارت دیگر این پارادوکسی است که در سیاست هسته‌ای از ابتدا وجود داشته است. سیاستی که شاید در ابتدا با هدف دیگری در پیش گرفته شد ولی به هر دلیلی (عقلی و شرعی) مقام رهبری آن سیاست را نپذیرفتند و از اینجا به بعد در مسیری قرار گرفت که مهار شدن آن سخت بود.  

سیاست هسته‌ای و ساخت بمب هسته‌ای الزامات خاصی دارد. اگر این سیاست برای بازدارندگی محدود باشد جواب می‌دهد، مثل پاکستان در برابر هند. برخلاف تصور آقایان، بمب اتمی پاکستان بمب اسلامی نیست و نبوده و نخواهد بود. اصولا چنین صفتی را به هیچ بمبی نمی‌توان اطلاق کرد، چون اتحادیه واقعی از کشورهای اسلامی نداریم و شکل هم نخواهد گرفت. 

این کشورها با یکدیگر و درون خودشان بیشتر می‌جنگند تا با دیگران. این بمب پاکستان در برابر هندوستان است. به همین دلیل راه‌های ارتباطی پاکستان با همه کشورهای دیگر گشوده است هر چند یکی از دلایل مشکلات فعلی پاکستان، همین هزینه‌هایی است که برای اتمی شدن پرداختند.  

آن هم در برابر هند که اقتصادی بسیار بزرگ‌تر از پاکستان دارد. به علاوه بمب اتم به نوعی بمب صلح است و نه جنگ. هدف آن بازدارندگی است و نه حمله به دیگران و استفاده از بمب. چون به ‌کار بردن این بمب برخلاف تصور آقای‌هاشمی محدود نخواهد ماند و فاجعه‌بار است. پس از هسته‌ای شدن هند و پاکستان آن‌ها از جنگ پرهیز می‌کنند در حالی که قبلا سه بار جنگ کرده بودند.  

حتی روسیه به‌رغم شکست‌هایی که در برخی از مقاطع در جنگ با اوکراین خورد به سوی این بمب نرفت و نخواهد رفت. اگر ایران در منطقه خاورمیانه دنبال دفاع از وضع موجود و جلوگیری از پیشروی بیشتر اسراییل باشد، دسترسی به چنین بمبی شاید معنادار بود، ولی اگر هدف نابودی اسراییل باشد کوشش برای ساخت آن نقض غرض می‌شود و این نکته‌ای است که حتما مورد توجه مقام رهبری بوده است و بهتر از همه می‌دانند که راه‌حل مساله منطقه و اسراییل بمب هسته‌ای نیست. اکنون این پرسش مطرح می‌شود که چه باید کرد؟ یا چه می‌توان کرد؟ بهتر است بگوییم که چه نباید کرد. نخست حرف‌هایی نزنیم که از ابتدا می‌دانیم شدنی نیست و باید از آن‌ها عقب‌نشینی کنیم. نفوذ اطلاعاتی آن‌ها هم به‌اندازه‌ای هست که فرق شعارهای واقعی و توخالی را بدانند.  

نکته دوم اینکه حمایت چین و روسیه یا حداقل مخالفت آنان با سیاست‌های رسمی ایالات متحده هم مشروط به رعایت نکاتی است. فراموش نکنید که در جریان صدور قطعنامه‌های اولیه شورای امنیت این دو کشور در کنار غرب رای مثبت علیه ایران می‌دادند چون مقوله هسته‌ای خط قرمز همه آن‌ها است و نظام بین‌الملل خود را ملتزم به جلوگیری از اشاعه آن می‌داند.

مگر اینکه زورش نرسد، مثل هند و پاکستان. این مورد هم ریشه در جهان دوقطبی و رقابت شدید میان چین و هند داشت. بنابراین روی حمایت چین و روسیه در این مورد خاص نباید هیچ حسابی باز کرد. نکته سوم، ناکارآمدی سیاست بازدارندگی با اتکای صرف به صنعت هسته‌ای است. این مدت طولانی تنش و بی‌ثباتی در روابط خارجی، کشور را مستهلک کرد و در ادامه بیشتر می‌کند و همین عامل مهمی در تضعیف بازدارندگی کشور می‌شود، پس باید سیاست را بهبود بخشید.  

جلوی ضرر را هر جا بگیریم، سود است. چهارم از طرح مسائل حاشیه‌ای و بیهوده پرهیز و به شعور مخاطبان احترام گذاشته شود. اینکه آقای لاریجانی موضوع منافع اقتصادی میان دو کشور ایران و امریکا را به میان کشید حرف جالب و مهمی برای این زمان نیست.

آن روزی که حتی با خرید هواپیمای مسافربری و خودرو و کالاهای آن‌ها مخالفت می‌شد در حالی که به برخی از آن‌ها نیاز شدیدی هم داشتیم فراموش نشده است. پس بهتر است قدری فکر کنیم که طرف مقابل اگر فهم و درک بالاتری از ما نداشته باشد از ما کمتر هم نمی‌فهمد. به علاوه امروز رسانه عمومی ایران ترامپ را به ترور تهدید می‌کند و صدای شما هم در نمی‌آید. چگونه انتظار داریم که بقیه حرف‌ها را باور کنند؟

جزییات فنی این تغییر چیست؟ دقیق نمی‌دانم. باید به مسوولان امر و کارشناسان ارجاع داد و مشارکت عمومی را هم پذیرفت تا بهترین مسیر ممکن را که می‌توانند انتخاب کنند و ما نیز باید به‌ طور کامل حمایت کنیم.

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تازه‌ترین خبرها