رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 652253

معارضه و بازدارندگی در مناسبات ایران و آمریکا

ساعت 24 - دکتر محمد طبیبیان اقتصاددان ایرانی که سال‌ها در سازمان برنامه و بودجه فعالیت می‌کرد سال‌هایی را در موسسه نیاوران بوددر باره مسایل ایران و آمریکا و با استفاده از خلاصه نظریه توماس شلینگ راه‌هایی را ارائه کرده است که می‌تواند در این روزهای سخت به کار آید به شرطی که به کار گرفته شود.

طبیبیان در صفحه تلگرامی‌اش نوشته است: این روز‌ها سر وصدای تهدید و مقابله و جنگ و دفاع و … بین آمریکا و جمهوری اسلامی بلند است. آیا این صحبت‌ها بلوف است، آیا برخورد اجتناب‌نا‌پذیر است، آیا عقلانیت کارساز است و نتیجه چیست؟ توماس شلینگ یک اقتصاد‌دان است که به‌دلیل کاربرد نظریه بازی‌ها در امر معارضه بین‌المللی جایزه نوبل گرفته است. کتاب او استراتژی در معارضه که در سال۱۹۶۰ منتشر شد بسیار تاثیرگذار بود. او در تدوین استراتژی نظامی و دیپلماسی غرب طی جنگ سرد بسیار اثرگذار بود. شلینگ در زمان دولت آقای خاتمی سال۱۳۸۶ توسط دانشگاه شریف دعوت و چند سخنرانی و جلسات بحث پیرامون نظرات او تشکیل شد. سخنرانی او از جمله پیرامون این بود که آیا بشر عاقبت در یک بازی معارضانه یا ضایع کردن محیط‌زیست به زندگی بشریت خاتمه خواهد داد یا نه. این اقتصاددان ادامه داده است: با توجه به شرایط موجود فکر کردم مجددا سری به کتاب او بزنم. البته از هوش‌مصنوعی خواستم تا نظریات او را خلاصه کند که زحمت آن را کشید و کار من را راحت کرد. آنچه به دست آمد در ادامه ارائه می‌شود. توماس کرامپتون شلینگ (۲۰۱۶-۱۹۲۱) اقتصاددان و دانشمند علوم سیاسی آمریکایی بود که کاربرد نوآورانه نظریه بازی را در مسائل استراتژیک، به‌ویژه در حوزه روابط بین‌الملل و امنیت جهانی بنیان نهاد. آثار او، به‌ویژه در دوران جنگ سرد، پیوندی عمیق میان اقتصاد نظری، رفتار استراتژیک و سیاست دفاعی برقرار کرد و در سال۲۰۰۵ جایزه نوبل علوم اقتصادی را (به‌همراه رابرت آومن) دریافت کرد. در ادامه برخی از نکات بسیار با اهمیت وی را به‌طور خلاصه می‌خوانید. 1- رفتار استراتژیک و منطق تعارض مهم‌ترین تاثیرگذاری شلینگ در استفاده از منطق نظریه بازی در تحلیل موقعیت‌های تعارض‌آمیز است، به‌ویژه در زمینه استراتژی‌های نظامی و هسته‌ای. کتاب او با عنوان استراتژی تعارض(۱۹۶۰) اثری بنیادین محسوب می‌شود که در آن استدلال کرد موقعیت‌های تعارضی را می‌توان به‌عنوان بازی‌های استراتژیک تحلیل کرد؛ بازی‌هایی که انتخاب‌های عقلانی بازیگران به هم وابسته‌اند. برخلاف نظریه‌پردازی‌های ریاضی خشک در نظریه بازی، شلینگ بر نقش تعهدهای قابل‌باور، تهدیدها، وعده‌ها و ارتباطات استراتژیک تاکید کرد. او مفهومی به نام «حرکت استراتژیک» را معرفی کرد، مانند تهدید یا تعهدی که می‌تواند نتایج بازی را تغییر دهد، بدون آنکه ساختار آن را تغییر دهد. مثال: یک کشور ممکن است با اعزام نیرو یا حذف گزینه‌های دیپلماتیک، خود را متعهد کند تا تهدید خود را واقعی‌تر و باورپذیرتر سازد. 2- نظریه بازدارندگی و اهمیت اعتبار تهدید در طول جنگ سرد، خطر جنگ هسته‌ای بازدارندگی را به مساله‌ای مرکزی تبدیل کرد. شلینگ تفاوتی اساسی میان بازدارندگی (جلوگیری از یک اقدام) و وادارسازی (واداشتن به یک اقدام) قائل شد و نشان داد که موفقیت در هر دو، به اعتبار تهدید یا وعده بستگی دارد. شلینگ استدلال کرد که ابهام و لبه‌نشینی (با بحران راندن) (brinkmanship) می‌تواند به‌صورت استراتژیک برای افزایش اثربخشی بازدارندگی استفاده شود. مفهوم «تهدیدی که بخشی از آن به شانس واگذار می‌شود» از ابداعات اوست؛ در این حالت، کشورها با بالا بردن سطح تنش یا خطر، بدون اعلام جنگ، فشار روانی و سیاسی ایجاد می‌کنند. او بازدارندگی را شبیه بازی «جوجه» (جازدن ترسوتر) (Chicken Game) می‌دانست؛ جایی که خودداری متقابل مطلوب است اما ناپایدار. کلید بازدارندگی موثر در دیدگاه او، افزایش باورپذیری تهدید است که گاهی با محدود کردن اختیارات خود یا طراحی سازوکارهای پاسخ خودکار انجام می‌شود. 3- نقاط کانونی و هماهنگی ناپیدا در نظریه بازی، در مسائلی با چند تعادل ممکن، مشکلات هماهنگی بروز می‌کند. شلینگ با معرفی مفهوم نقطه کانونی (که بعدها به نام او «نقطه شلینگ» نیز نامیده شد)، نشان داد که افراد چگونه بدون ارتباط مستقیم می‌توانند بر راه‌حل خاصی توافق کنند که به‌صورت فرهنگی یا ذهنی برجسته است. مثال: اگر دو نفر قرار باشد در نیویورک همدیگر را بدون هماهنگی قبلی ملاقات کنند، بسیاری ممکن است به‌طور مستقل ایستگاه مرکزی گرند سنترال را انتخاب کنند. این ایده کمک کرد تا روشن شود چگونه کشورها یا بازیگران استراتژیک، حتی بدون مذاکره، می‌توانند بر رفتارهای همگرا دست یابند مانند توافق‌های تسلیحاتی یا ائتلاف‌های نظامی. 4- کنترل تسلیحات و استراتژی نظامی شلینگ نقشی کلیدی در بازاندیشی در مورد استراتژی هسته‌ای داشت. او استدلال می‌کرد که سلاح‌های هسته‌ای برای بازدارندگی موثرند، نه برای استفاده واقعی در جنگ. تاکید او بر جنگ محدود، سیگنال‌دهی و چانه‌زنی در سیاستگذاری‌های بازدارنده و کنترل تسلیحات بسیار تاثیرگذار بود. او از حفظ آسیب‌پذیری متقابل به‌عنوان شرطی برای ثبات بازدارندگی دفاع می‌کرد. بر این اساس، توانایی پاسخ متقابل پس از حمله (second strike capability) بازدارندگی را پایدارتر می‌کرد. این منطق، اساس دکترین معروف تخریب متقابل تضمین‌شده (MAD) را تشکیل داد. 5- تاثیرات گسترده و میراث علمی نظریه‌پردازی شلینگ فراتر از سیاست دفاعی، به حوزه‌هایی چون درگیری‌های مدنی، پویایی‌های تبعیض و جداسازی، سیاست‌های زیست‌محیطی و اقتصاد رفتاری نیز گسترش یافت. مدل مشهور او از تفکیک محله‌ها در شهرها، نشان داد چگونه تعاملات خرد می‌توانند به الگوهای کلان منجر شوند؛ موضوعی که بعدها در مدل‌سازی‌های پیچیده و شبیه‌سازی‌های عامل‌محور توسعه یافت. جمع‌بندی توماس شلینگ، نظریه بازی را از ابزاری نظری به ابزاری کاربردی در تحلیل استراتژیک و سیاست بین‌الملل تبدیل کرد. مفاهیم نوآورانه‌ای که او معرفی کرد- از بازدارندگی و تهدیدهای معتبر گرفته تا نقاط کانونی و تعهدهای استراتژیک- پایه‌های نظری و عملی بسیاری از تحلیل‌های مدرن در روابط بین‌الملل، امنیت و تصمیم‌گیری را شکل داده‌اند. میراث او نه‌تنها در نظریه بازی بلکه در سیاست جهانی، کنترل تسلیحات و مدیریت بحران همچنان زنده است.

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تازه‌ترین خبرها