رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 652329

وفادارسازی ،نظام سیاسی را نگه نمی دارد

ساعت 24 - در روزهای اخیر، به‌طور مکرر در خصوص خطر بی‌انگیزگی و از دست رفتن هسته‌سخت و ارتباط آن با نظام سیاسی به شکل مستقیم و غیرمستقیم سخنانی مطرح می‌شود. در این یادداشت، برآنم که به چند نکته در خصوص خطرات مغایر امنیت ملی و انسجام اجتماعی این دیدگاه اشاره کنم:

1- این نوع تحلیل‌، ناشی از نوعی تفکر و رویکرد است که بیشتر از سوی جریان و گروهی مطرح می‌شود که موجودیت‌ و بقای‌شان در سیستم سیاسی و اجتماعی منوط به عدم رضایت و قهر اکثریت بسیار بالای جامعه از کنش سیاسی است. 

در حقیقت بقای این جریان، محصول یاس و ناامیدی مردم از بهبود وضع جامعه و در نتیجه مشارکت سیاسی است. بنابر شواهد برآمده از سنجش‌های معتبر و نیز یافته‌های مطالعاتی‌ام، این افراد حتی اساسا به هیچ‌وجه اکثریت بالای دینداران طرفدار نظام سیاسی را نمایندگی نمی‌کنند. نگاه کنید نتایج نگرش‌سنجی در مورد حجاب و تفاوت دیدگاه معتقدین به حجاب با این گروه در مورد موافقت با برخوردهای فیزیکی و نیز تفاوت میزان رای مشارکت‌کنندگان در دو انتخابات‌ اخیر مجلس و میزان رای مردم به این جریان؛ در صورتی‌که تعداد افراد معتقد تفاوت فاحشی با میزان رای این افراد دارد.

۲- به یاد دارم در جریان فعالیت‌های کارگری، یکی از هم‌صحبت‌های سیاسی دهه پنجاه من، به گروه‌های مارکسیستی پیوسته بود. با هم کتاب سفید‌رنگ «ژرژ پولیتسر» را می‌خواندیم. حضور او در گروه‌های چپ مارکسیستی با تحولات فکری زیادی همراه بود. از حزب توده به سمت چریک‌ها گرایش پیدا کرد. زمانی به سازمان مائویستی «توفان» پیوست و در نهایت سر از گروه « اشرف دهقان» درآورد. هفت، هشت سالی از من بزرگ‌تر بود. در اوایل دهه شصت، زندانی شد. بعدها به رسم رفاقت به دیدارش رفتم. از او پرسیدم: « مگر در مارکسیسم چقدر اختلاف نظر وجود دارد که هر روز یک انشعاب جدید با یک جزوه قطور جدید تولید و دیگران را رویزیونیست می‌خوانید؟ »

او در کشاکش این فراز و نشیب‌ها بسیار خسته و مساله‌دار به نظر می‌رسید. به من گفت: ببین رفیق قدیمی! ما اول برای رده سازمانی و انتخاب همخانه در خانه‌های تیمی دعوای‌مان می‌شود بعدا ایدئولوژی آن را می‌نویسیم.

من فکر می‌کنم القای این نوع تفکر از سوی برخی از افراد این جریان، رابطه مستقیم با بقای‌شان در ساختار قدرت دارد. بیش از آنکه این اظهارات برآمده از یک دل‌نگرانی ناب دینی باشد، ناشی از فلسفه وجودی و ایدئولوژی ماندگاری در ساخت قدرت است بدین معنا که اینگونه مواضع، بیشتر ایدئولوژی ماندگاری سیاسی است تا دلسوزی برای جامعه.

در بسیاری موارد دیدگاه این افراد با رهبران تئوریک انقلاب و پدران قانون اساسی در تعارض است.

۳- با تسلط این جریان بر حوزه‌های خاص فرهنگی و رسانه‌ای در ایران، از بیش از یک دهه قبل، نظریه‌ای به شکل قدرتمند قوام گرفته و هرچند به شکل صریح اعلام نشده اما در عمل به مرحله اجرا گذاشته شده است.

براین اساس، یک تئوری با این باور شکل گرفته که عملیات تحکیمی (اعم از اقناعی و ترغیبی) روی عده‌ای کم و تقویت این افراد به عنوان وفاداران به سیستم و نظام، راه‌حل حفظ امنیت ملی و حفظ نظام سیاسی است.

به نظرم این نظریه از وقتی قدرت گرفت که آرام آرام شکاف بین روش حکمرانی و آرای اکثریت جامعه شکل گرفت که خصوصا در انتخابات‌ها بیشتر نمایان شد. به علاوه برخی اعتراضات خیابانی، این شکاف را بیشتر نشان داد.

پیاده شدن این رویکرد، به‌طور واضحی در برنامه‌های صدا و سیمای یک دهه اخیر، قابل مشاهده است.

۴- معتقدم این خطرناک‌ترین رویکرد برای حفظ امنیت ملی، ثبات و آینده نظام سیاسی در کشور است. چندی پیش در مورد «پدیده اقلیت چشمگیر» و فریبایی و فریبندگی آن نوشتم. اقلیت چشمگیر در یک رابطه مناسکی و خیابانی، نوعی فریبایی و فریبندگی در درون خود دارد.

۵- به‌طور کلی نظام‌های سیاسی زمانی می‌توانند موجودیت خود را حفظ کنند که براساس یک ر1ضایت؛ مقبولیت و پذیرش عامه حداکثری جامعه را به دست آورده باشند. این نوع نسبت مردم با نظام‌های سیاسی است که در درازمدت؛ ماندگاری، ثبات و حتی توسعه را ممکن می‌سازد، در غیر این صورت تهدیدها و خطرات زیر در پیش‌رو خواهد بود:

وقتی عموم جامعه با نارضایتی همراه شدند، گسترش سیاست‌های مورد تاکید جریان پیش‌گفته از جمله قوانینی که تعارض با جامعه ایجاد می‌کنند به بهانه تامین خواسته هسته سخت؛ در میان مدت، احتمال نشان دادن نارضایتی‌ها به اشکال مختلف و در نهایت در خیابان‌ها را افزایش می‌دهد. این پیامد ضد امنیت ملی، حاصل از چنین رویکردی است.

علی ربیعی - اعتماد

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تیتر داغ
تازه‌ترین خبرها