اینجا انسانها با یک نگاه پدر و مادر میشوند
ساعت ۲۴- گاهی زوجین برای ایفای نقش پدر و مادری سالها انتظار میکشند اما امید در «آمنه» روی خوش به آنها نشان میدهد. زن و شوهر میآیند، با یک نگاه دلبسته میشوند، مادر و پدر میشوند و سه نفری برمیگردند تا جشن خانوادگی بگیرند.
به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، اینجا، انبوهی از معصومیت و یک دنیا احساس زندگی و امید با صدای گریه نوزادان و به تبع آن جملههای «جانم مادر»، «پسر گلم»، «دختر گلم»، «اینجام مامان»، «بله مامان» تلفیق و به یکی از معروفترین شیرخوارگاههای ایران بدل شده است. «شیرخوارگاه آمنه» همان خانه باصفایی است که پرستارها خودشان نام تکتک کودکان را انتخاب کردهاند و عاشقانه زیستن را هر روز تمرین و تکرار میکنند.
بنابر روایت ایکنا، شاید بسیاری از افراد گمان کنند که اگر وارد یک شیرخوارگاه شوند با مشاهده کودکانی که به هر دلیلی با پدر و مادر ژنتیکی خود زندگی نمیکنند، در فضایی مملو از اندوه اشک خواهند ریخت، اما اینجا پر از شور زندگی است. وقتی از بچههای این شیرخوارگاه پرسیده بودند آرزویتان چیست، یک دختر بچه پنج ساله گفته بود «ای کاش هیچ مامان و بابایی گم نشه».
ای کاش هرگز، به هیچ دلیلی، هیچ فرزندی از پدر و مادر ژنتیکی خود جدا نشود؛ اما حالا که این آسیب وجود دارد، حمد و سپاس خداوند را، که با همکاری دولت و خیرین نیکاندیش این فضای امن و پر از محبت برای کودکان بیسرپرست و بدسرپرست وجود دارد. جایی که امنیت آن به مراتب بیشتر از مکانهاییست که قرار بود «خانه» باشد.
وارد شیرخوارگاه آمنه که میشویم هیچ کدام از پرستارها در حالت نشسته نیستند؛ ایستادند، کودکی را در آغوش کشیدند، لالایی میخوانند و مادری میکنند. اینجا پنج یا شش کودک شیرخوار به شکل همزمان گریه میکنند و روح زندگی تکثیر میشود. یکی از بچهها را بغل میکنم، پرستارش میگوید جانم مامان چی شده؟ با اولین لمس کودک، عمیقاً نگران میشود، این را میشود از چهرهاش فهمید. سریع دستگاه تبسنج را میآورد.
اینجا انسانها با یک نگاه پدر و مادر میشوند
به هیچ کودکی روی تخت شیرداده نمیشود. همه شیرخواران را بغل میکنند و شیر میدهند، چون مسئولان این شیرخوارگاه باور دارند همه بچهها همانقدر که به شیر برای سیر شدن نیاز دارند، به محبت هم نیاز دارند. از پرستاری میپرسم وقتی بچهها به خانوادهها سپرده میشوند چه احساسی پیدا میکند؟ میگوید «وقتی یکی از بچههایم(روی میم مالکیت تاکید میکند) صاحب پدر و مادر میشود، خوشحال میشوم اما دلتنگی هم وجود دارد؛ دلتنگشان میشویم».
میپرسم اسم بچهها را چه کسی انتخاب میکند؟ میگوید: «معمولاً خودمان اسمشان را انتخاب میکنیم. البته باید اسمها مشابه نباشند. به همین دلیل باید خیلی اسم بلد باشیم و هر دفعه اسم جدید انتخاب کنیم. خیلی وقتها هم والدین جدید همان اسمی را که ما انتخاب کردهایم میپسندند و داخل شناسنامه کودک همان اسم انتخابی ما وارد میشود؛ قشنگه مگه نه!»
اتاق واکسیناسیون، داروخانه، اورژانس، توانبخشی، اتاق پزشک، پرستاری، بخش نوپایان و بخش بچههایی که حدود سه تا پنج سال سن دارند با تمام لوازم و امکاناتی که باید برای نگهداری از بچهها وجود داشته باشد اینجا وجود دارد و جالبتر و ارزشمندتر اینکه حتی یک پتو، بالش، لباس و... کهنه نمیبینیم. کمد لباس بچهها هم پر است از لوازم نو و البته این خدمات خوب با کمکهای مداوم خیرین است که تداوم خواهد داشت.
اینجا انسانها با یک نگاه پدر و مادر میشوند
پرستارها و مادریارها میگویند که اجازه دارند به محض اینکه لباسی کهنه شد آن را دور بیندازند. یکی از بچهها اتاق مجزا دارد؛ مبتلا به سرطان است و شیمیدرمانی میشود. یک دختر پروانهای هم اینجاست که با احتیاط و محبت خاص پرستاران زخمهایش بانداژ شده است. هر کدام از این کودکان معصوم با اینکه سنشان حتی به یک سال هم نمیرسد سرگذشتی از سر گذراندهاند و آیندهای در پیش دارند. آیندهای که بودن در آمنه نوید رسیدن به کانون گرم خانواده، محبت والدین و عشق و موفقیت را به آنها میدهد.
تغییر قانون سختگیرانه فرزندخواندگی موجب شده، تعداد کودکان بیسرپرست واگذار شده به خانوادهها به سرعت افزایش یابد و حتی تعدادی از شیرخوارگاههای کشور از جمله شیرخوارگاه مشهد تعطیل شود. اگرچه واگذاری کودکان به خانوادههای متقاضی تسریع شده اما متاسفانه به نظر میرسد ورودی شیرخوارگاهها به دلایل مختلف از جمله افزایش آسیبهای اجتماعی، ناسازگاری و طلاق، عدم مسئولیت پذیری والدین ژنتیکی، اعتیاد، ازدواجهای سفید و... در حال افزایش است که این مسئله باید به دقت رصد و ریشهیابی شود.
از خوبیهای «آمنه» گفتیم اما این خوبیها نتیجه تلاشهای یک مادر جوان و سرزنده است. خود را مریم محمدکریمی، کارمند رسمی سازمان بهزیستی که از بدو ورود به این سازمان در شیرخوارگاهها مشغول به کار بوده معرفی میکند و ما میدانیم که او مدیر شیرخوارگاه آمنه است. شیرخوارگاه آمنه سومین شیرخوارگاهی است که در آن فعالیت میکند و بابت آن خوشحال است. میگوید عرق خاصی به شیرخوارگاهها دارد.
اتاق خانم محمدکریمی مجهز به مانیتوری بزرگ است که با آن میتواند به تمام بخشهای شیرخوارگاه به طور همزمان نظارت کند. هرچه اتاق کودکان پررنگ و لعاب است، اتاق مدیر ساده اما دلنشین است. گفتوگو را که شروع میکنیم لبریز از حس مادرانه و مسئولانه پاسخهایمان را میدهد.
اینجا انسانها با یک نگاه پدر و مادر میشوند
چند فرزند دارید؟ در حال حاضر (در زمان انجام مصاحبه) ۶۶ فرزند دارم؛ از نوزاد یک روزه تا کودک شش ساله.
دوست دارید اینجا چند فرزند داشته باشید؟ دوست دارم تعداد بچههای شیرخوارگاه به صفر برسد و آمنه خالی از بچهها شود؛ البته فکر میکنم هیچ زمانی این خواسته محقق نشود. البته در شیرخوارگاه مشهد این اتفاق افتاده است، اما اگر به کلیت جامعه و آسیبهای اجتماعی که وجود دارد بنگریم، درمییابیم که پذیرش کودکان در شیرخوارگاهها به مراتب در حال افزایش است؛ یعنی تعداد کودکانی که در سال ۱۴۰۳ در شیرخوارگاه آمنه پذیرش کردهایم نسبت به سال ۱۴۰۲ بیشتر بوده است.
تعداد کودکانی که در سال ۱۴۰۲ پذیرش کردیم ۲۳۰ نفر و در سال ۱۴۰۳ ۲۶۵ کودک بوده است؛ یعنی ۱۵ درصد افزایش پذیرش داشتهایم. در سال ۱۴۰۲، تعداد کودکان ترخیص شده ۲۲۳ کودک بود و در سال ۱۴۰۳ تعداد ترخصی ما به بیش از ۲۴۰ کودک رسید.
با تغییر قانون واگذاری کودکان بیسرپرست به متقاضیان چه اتفاقی در شیرخوارگاهها رخ داد و تاثیر این قانون را چگونه ارزیابی میکنید؟ این تغییرات خیلی خوب است. این امکان که خانوادههای خوب بتوانند بچهها را به سرپرستی بگیرند و در آسایش و کانون گرم خود آنها را بزرگ کنند، اتفاق خوبی است. این امکان که ایرانیهای خارجی از کشور و دختران مجرد (دختران مجرد فقط میتوانند سرپرستی دختر بچههای بالای پنج سال را بر عهده بگیرند) میتوانند فرزندان را به سرپرستی بگیرند عالی است. اینکه یک دختر به هر دلیلی نتوانسته ازدواج کند اما دوست دارد تجربه مادر بودن را داشته باشد و این امکان برایش فراهم شده، اتفاق بسیار مطلوبی است. مادر شدن لذتی است که همه دختران و زنان دوست دارند آن را تجربه کنند.
اینجا انسانها با یک نگاه پدر و مادر میشوند
آیا تا کنون شاهد رها شدن کودکی مقابل درب شیرخوارگاه بودهاید؟ بله؛ یک کودک بیمار را مقابل در گذاشته بودند که سریع پذیرش کردیم. البته بعد از چند روز والدین کودک آمدند و گفتند که پشیمان شدهاند اما به دلیل اختلافهایی که پدر و مادر با هم داشتند دوباره رفتند و دیگر مراجعه نکردند؛ اکنون آن کودک در بخش توانبخشی در حال درمان است.
چند درصد بچهها سالم هستند؟ اکثر بچهها سالم هستند و بچههایی که سالم نیستند به سرعت به بخش توانبخشی فرستاده میشوند. در بین بچهها تعداد افرادی که مشکل جسمی یا ذهنی داشته باشند کم هستند. البته طی یک سال گذشته روند تسهیل شده و بچههایی که مشکل جسمی یا ذهنی دارند سریعتر در مراکز توانبخشی جانمایی میشوند.
وقتی کودکی وارد شیرخوارگاه آمنه میشود، چه اقداماتی برای او انجام میدهید؟ اول کودک پذیرش میشود؛ همکار اورژانش در کنار ماست و در تکمیل فرم به ما کمک میکند. البته مددکار و مسئولان شیفتهای شب نیز در این روند حضور دارند. اگر کودک در بیمارستان بوده باشد، گواهی سلامت و پرونده پزشکی کودک گرفته میشود، همچنین پرونده اجتماعی کودک تهیه و تکمیل میشود تا مشخص شود کودک از کجا آمده؟ رها شده یا مسئله دیگری وجود داشته است. پس از آن کودک از لحاظ سلامتی بررسی و سپس وارد بخش قرنطینه میشود. معمولاً نوزاد ۲۱ روز در قرنطینه میماند تا آزمایشهای مرتبط انجام شود و بعد از آن وارد بخش نوزادان میشود.
اینجا انسانها با یک نگاه پدر و مادر میشوند
به طور متوسط هر کودک چند روز در بخش نوزادان میماند تا به خانوادههای متقاضی واگذار شود؟ قبلاً هر کودکی که با حکم قضائی وارد شیرخوارگاه میشد، پنج تا شش ماه در شیرخوارگاه میماند اما اکنون با تسریع فرایند فرزندخواندگی، ایجاد مجتمع قضائی شوق زندگی و پزشکی قانونی شرایط بهبود یافته و کودکان بسیار سریعتر به خانوادهها سپرده میشوند و حدوداً یک ماه و نیم در شیرخوارگاه میمانند.
صلاحیت خانوادههای متقاضی چگونه بررسی میشود؟ این بخش از کار توسط ستاد بهزیستی انجام میشود و خانوادههای متقاضی پس از بررسی صلاحیتشان با در دست داشتن نامهای به آمنه ارجاع داده میشوند و ما بچهها را ابتدا برای ملاقات پیش خانواده میآوریم و پدر و مادر چند بار کودک را ملاقات میکنند. گاهی مهر کودک در نگاه اول بر دل خانوادهها مینشیند و تصمیم میگیرند همان کودک را به سرپرستی بگیرند.
وقتی کودک از طریق خانواده متقاضی تایید شد، پزشک مرکز توضیحاتی به آنها ارائه میدهد و پرونده پزشکی کودک برای خانواده به صورت شفاف خوانده میشود و هر مشکل یا مسئلهای در خصوص کودک وجود داشته باشد کاملاً شفاف به خانواده اعلام میشود.
واگذاری فرزند به خانوادهها برای شما تکراری شده است؟ نه؛ هر بار یک تجربه قشنگ است. حس و حال بسیار زیبایی دارد. در شیرخوارگاههای مختلف فعالیت کردهام؛ روتین امور شبیه به یکدیگر است اما حتی عبور کردن از در اتاق ویژه فرزندخواندگی هم احساس خوبی به من میدهد و وقتی میشنوم که خانوادهای بچهای را تایید کردهاند و آن کودک در شرف صاحب والدین شدن است، حالم خوب میشود. کودکان نیازمند خانوادهای هستند که دوستشان داشته باشند. نیاز به پدر و مادر به ویژه در دو سال اول زندگی بسیار مهم است و رشد و تکامل کودک را تضمین میکند.
در شیرخوارگاه آمنه، کودکان تا شش سال نیز نگهداری میشوند؛ شرایط این کودکان چگونه است؟ اکثر آنها کودکان بدسرپرست هستند که اعطای سرپرستی این کودکان در صورتی انجام میشود که خانوادههای متقاضی جلسات مشاوره را بگذرانند.
اینجا انسانها با یک نگاه پدر و مادر میشوند
چگونه محبت مورد نیاز کودک آسیب دیده را جبران میکنید؟ همکارانم در این زمینه تمام تلاش خود را به کار میگیرند؛ تمام کودکان در آغوش مربیان شیر میخورند که بسیار تاثیرگذار است. البته قبلاً تعداد مربیان ما کم بود، اما اکنون تعداد مربیان کافی است و به حدی رسیدهایم که نیازهای روانی و عاطفی تمام کودکان در آغوش مربیان تامین میشود.
مربیان در کنار تعهد کاری و تلاش برای انجام فعالیتها به نحو احسن، محبت کردن به کودکان را دوست دارند. البته نگهداری از تعداد زیادی کودک، گذراندن ساعات طولانی شیفت شب و... کار دشواری است. تصور کنید وقتی در یک خانواده کودکی به دنیا میآید در کنار والدین، سایر اعضای خانواده نیز به کودک محبت میکنند اما کودکان ما در آمنه به غیر از مربیانشان آشنای دیگری ندارند.
همکاران ما مادرانی گمنام هستند و زحمت زیادی میکشند. هشت تا ۱۰ بار در طول روز بچهها را در آغوش میگیرند و به آنها شیر میدهند و کودکان احساس خوب مادرانه را از این آغوشها دریافت میکنند. یادمان باشد که هیچ چیز و هیچ کس جایگزین خانواده نیست و هر چقدر هم که ما با کمک خیرین تلاش و فعالیت کنیم، باز هم هیچ فردی جایگزین پدر و مادر نمیشود.
سختترین اتفاقی که در شیرخوارگاه آمنه تجربه کردید چه بوده است؟ نمیتوانم بگویم چه مسئلهای سختترین بوده و برخی از موارد محرمانه است و ما محرم مردمیم.
چه موضوعی بسیار خوشحالتان کرده است؟ شیر دادن به کودکان در آغوش.
آیا کودکانی که بزرگ میشوند و از شیرخوارگاه میروند، به شما سر میزنند؟ بله؛ بسیاری از فرزندانی که در گذشته از شیرخوارگاه آمنه به مراکز دیگر نگهداری(مراکز نگهداری از کودکان بالای شش سال و مراکز شبهه خانواده) رفتهاند به ما سر میزنند و در برنامهها شرکت میکنند. در شیرخوارگاه آمنه سابقه کمتری دارم اما همکارانم که سابقه بیشتری دارند، بچههایی که بزرگ شده و به ما سر میزنند را معرفی میکنند و میگویند «این بچه من بود».
گزارش از زهرا ایرجی
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.