رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 652597

ترامپ واقعا از کانادا چه می‌خواهد؟

ساعت 24 - جزیره ماچایاس سیل یک نقطه کوچک روی نقشه آمریکای شمالی است. اما این جزیره صخره‌ای خالی از سکنه و محصور در مه به خاطر موقعیت آن در جایی به نام «منطقه خاکستری» - محل اختلاف بین‌المللی نادر بین کانادا و ایالات متحده - مورد توجه است.

این دو همسایه و متحد دیرینه هر یک مدت‌هاست که ادعای مالکیت بر این جزیره و آب‌های اطراف آن را دارند. در این محل، ایالت مِین ایالات متحده با استان نیوبرانزویک کانادا تلاقی می‌کند. مبنای ادعای آن‌ها حق صید و فروش شاه‌ میگوی ارزشمند (لابستر) در این منطقه است.

جان دروین، ماهیگیر آمریکایی که ۳۰ سال است در منطقه خاکستری فعالیت داشته است، از جنب و جوش دیوانه‌وار ماهیگیران کانادایی و آمریکایی برای گذاشتن تله شاه میگو در آغاز فصل صید تابستان هر سال صحبت می‌کند. او می‌گوید: «افرادی در تلاش برای صید این شاه میگو واقعا بخش‌هایی از اندام‌های بدن خود را از دست داده‌اند، ضربه مغزی شده‌اند، سر [آن‌ها] شکسته و بلاهای دیگر را تحمل کرده‌اند. »

این آسیب‌ها زمانی بروز می‌کند که صیادان آمریکایی و کانادایی در سیم‌های تله یکدیگر گرفتار شده‌اند. او می‌گوید یکی از دوستانش انگشت شست خود را پس از گرفتار شدن در سیمی که کانادایی‌ها گذاشته بودند از دست داد، و آقای دروین این حادثه را زخم نبرد منطقه خاکستری می‌نامد.

منطقه خاکستری شامل بیش از ۷۱۷ کیلومتر مربع دریا در اطراف جزیره ماچایاس سیل از اواخر دهه ۱۷۰۰ مورد مناقشه بوده است - و در سال ۱۹۸۴، یک دادگاه بین‌المللی به ایالات متحده و کانادا مشترکا حق ماهیگیری در این آب‌ها را داد. این به عنوان یک پدیده غیرعادی و یک منطقه منزوی تنش‌آلود در رابطه بین دو کشوری تلقی می‌شد که تاکنون روابطی بسیار دوستانه و نزدیک داشته‌اند.

اما ممکن است همه چیز در حال تغییر باشد.

بازگشت دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا به کاخ سفید، وضع تعرفه‌های سنگین بر کالاهای وارداتی از کانادا و لفاظی‌های او در مورد تبدیل این کشور به پنجاه و یکمین ایالت آمریکا، تنش‌های جدیدی را برانگیخته است، با این احتمال که او در نهایت بخواهد کانادا را به خاک ایالات ملحق کند. در میان بزرگ‌ترین تغییر در روابط دو کشور در دهه‌های اخیر، سوال این است که او از کانادا واقعا چه می‌خواهد؟ جنگ شاه میگو

کاتلر در ایالت مِین، نزدیکترین شهر ایالات متحده به منطقه خاکستری است.این شهر از مجموعه‌ای از خانه‌های پراکنده، یک فروشگاه عمومی و به دلایل معلوم، یک عمده‌فروش شاه میگو دارد. جدای از حقوق چند شهروند بازنشسته و پول گردشگرانی از شهرهای بزرگ، کاتلر وجود و بقای خود را مدیون شمار زیاد سخت‌پوستانی است که در آب‌های ساحلی آن زندگی می‌کنند. برای صیادان شاه میگو در کاتلر، برزخ بین‌المللی منطقه خاکستری یک واقعیت روزمره است زیرا آن‌ها تله‌های خود را در بستر خلیج مین کار می‌گذارند تا شاه میگوهای ارزشمند را بگیرند و به بازار بیاورند.

در طول فصل صید، منطقه خاکستری پر از قایق و شناورهایی است که محل تله‌هایشان را علامت‌گذاری می‌کنند. وقتی سطح آب شلوغ می‌شود و امرار معاش در خطر می‌افتد، ممکن است درگیری روی دهد و اوضاع ناخوشایند شود. بعضی صیادهای شاه میگو مثل جان دروین (تصویر در کاتلر)، شاهد درگیری‌هایی در منطقه خاکستری بوده‌اند توضیح تصویر، بعضی صیادهای شاه میگو مثل جان دروین (تصویر در کاتلر)، شاهد درگیری‌هایی در منطقه خاکستری بوده‌اند

آقای دورین می‌گوید: «آیا این وضع را دوست داریم؟ ابدا» او همان کسی است که ۳۰ سال است که در منطقه خاکستری شاه میگو صید کرده است. «تا زمانی که نفسم در می‌آید، از این وضعیت شکایت می‌کنم.»

یکی دیگر از صیادان ساکن مِین به نام نیک لمیو، گفت که در سال‌های اخیر، نزدیک به ۲۰۰ تله او را دزدیده‌اند. او رقبای شمالی را مقصر می‌داند. او گفت: «این منطقه ماست و این کار تنها راه امرار معاش ماست. این قبیل حوادث برای ما اصلا خوب نیست.»

آمریکایی‌ها معمولا کانادایی‌ها را متهم می‌کنند که با قوانین متفاوت و مساعدتری کار می‌کنند که به آن‌ها اجازه می‌دهد لابسترهای بزرگتری را صید کنند. کانادایی‌ها لاجرم این اتهام را رد کرده و متقابلا می‌گویند که آمریکایی‌ها محدودیت کمتری برای صید دارند و به طور مخفیانه در آب‌های سرزمینی آن‌ها ماهی می‌گیرند.

اتحادیه‌ای که نماینده کارکنان مرزی کانادا است اخیرا شکایت کرده است که آمریکایی‌ها با تهدید به خشونت با آنان برخورد کرده و برخی از ماموران از کار در منطقه خاکستری خودداری کرده‌اند. کانادا مرتبا کارگران تعمیر و نگهداری را به جزیره ماچایاس سیل می‌فرستد تا فانوس دریایی خودکار آن را بازرسی کنند و می‌گوید که این اقدام شاهدی بر کنترل کانادا بر این جزیره است.

آمریکاییان با یادآوری اشغال این جزیره در طول جنگ جهانی اول توسط تفنگداران دریایی ایالات متحده، از آن به عنوان شاهدی بر ادعای حاکمیت خود اشاره می‌کنند. یک رشته اختلافات مرزی

به نظر می‌رسد که این اختلاف به جایی نمی‌رسد، اما در دوره اول ریاست‌جمهوری ترامپ، به نظر می‌رسید که اختلافات منطقه خاکستری تاثیر چندانی بر روابط گرم بین ایالات متحده و کانادا نداشت.هنگامی که ترامپ در سال ۲۰۱۷ میزبان جاستین ترودو، نخست وزیر کانادا در کاخ سفید بود، در مورد روابط ایالات متحده و کانادا با کلماتی پرشور صحبت و به «پیوندهای ویژه» بین دو کشور اشاره کرد که «خیلی فراتر از مرز مشترک بین دو کشور هستند. »

در ماه‌های اخیر، ترامپ بارها کانادا را «پنجاه و یکمین ایالت» آمریکا خوانده است و به نظر می‌رسد کاخ سفید تمایل دارد موارد جدیدی از اختلاف بین ایالات متحده و کانادا را در سراسر مرز دو کشور مطرح کند. در ماه سپتامبر، رئیس‌جمهور آمریکا طرح‌هایی را در مورد استفاده از آب کانادا در بریتیش کلمبیا در غرب آن کشور مطرح کرد، به‌عنوان مثال پیشنهاد داد که می‌توان این آب را به ایالت خشک کالیفرنیا منتقل کرد: «شما میلیون‌ها گالن آب دارید که از شمال به پایین جریان دارد. .. این در اصل مثل یک شیر آب بسیار بزرگ است.»

تقریبا در فاصله ۲۵۰۰ کیلومتری به سمت شرق، «دریاچه‌های بزرگ» می‌توانند به یک موضوع دیگیر برای درگیری بالقوه تبدیل شوند، زیرا مقامات آمریکایی به همتایان کانادایی خود گفته‌اند که در حال بررسی خروج از توافقات دو طرف در مورد هماهنگی مقررات زیست محیطی دو طرف هستند.

و باز کمی دیگر به طرف شرق، یک کتابخانه به موضوعی دور از ذهن برای نقطه اشتعال تبدیل شده است. این کتابخانه به عنوان نمادی از همکاری بین آمریکا و کانادا عمدا در دوسوی گذرگاه مرزی وِرمونت - کبک ساخته شده است. کتابخانه و خانه اپرا به روی ساکنان هر دو کشور باز بوده است.

با این حال، در ماه مارس، آمریکا قوانین را تغییر داد به طوری که کانادایی‌ها باید قبل از دسترسی به ساختمان، از ایستگاه کنترل مهاجرت مرزی آمریکا عبور کنند، و وزارت امنیت داخلی ایالات متحده ادعا کرد که این تصمیم را برای مبارزه با قاچاق مواد مخدر اتخاذ کرده است. نبرد بر سر منابع طبیعی

منابع طبیعی یکی دیگر از موضوعات مورد مناقشه است. کانادا ذخایر عظیمی از عناصر کمیاب، طلا، نفت، زغال‌سنگ و الوار دارد – منابع ثروت طبیعی که مدت‌هاست برای ترامپ ارزشمند بوده است.در حالیکه ترامپ هرگونه طمع‌ورزی به الوار، ذخایر انرژی یا محصولات تولیدی کانادا را رد کرده است، براساس گزارش‌ها، ترودو در ماه فوریه در یک نشست با رهبران تجاری و کارگری کانادا که پشت درهای بسته برگزار شد گفت که در این مورد استنباط متفاوتی دارد.

سی‌بی‌سی به نقل از ترودو می‌گوید: «من معتقدم که دولت ترامپ نه تنها می‌داند که ما چند ماده معدنی حیاتی داریم، بلکه ممکن است به همین دلیل باشد که همچنان در مورد پیوستن ما و تبدیل ما به ایالت ۵۱ آمریکا صحبت می‌کنند. آن‌ها از منابع ما، از آنچه در اختیار داریم، آگاه هستند و بسیار مایلند بتوانند از آن‌ها بهره ببرند. »

جردن هیث رالینگز، روزنامه‌نگار کانادایی و مجری پادکست بیگ استوری (The Big Story)، معتقد است که ترامپ منابع کانادا را می‌خواهد و اظهارات رئیس‌جمهور درباره الحاق کانادا به آمریکا را باید جدی گرفت.

آقای رالینگز می‌گوید: «او از این فکر خوشش می‌آید که رهبری باشد که یک زمین بزرگ را وارد قلمرو ایالات متحده کرده است. او احتمالا قطب شمال را می‌خواهد که بدیهی است در سال‌های آینده بسیار ارزشمندتر خواهد شد. »

برای ترامپ، حتی اعتبار مرز آمریکا و کانادا نیز محل تردید است. او در ماه مارس گفت: «اگر به نقشه نگاه کنید، آن‌ها درست وسط نقشه یک خط مصنوعی بین کانادا و ایالات متحده ترسیم کردند. این کار را مدت‌ها پیش انجام دادند و کاری بی‌معنی است.»نیازی به گفتن نیست که اظهارات ترامپ نظر رهبران کانادایی را که پیشتر هم نسبت به اهداف رئیس‌جمهور آمریکا در مورد سرزمینشان هشدار می‌دادند را بدتر کرده است.

در ماه مارس، ترودو آشکارا رئیس جمهور ایالات متحده را متهم کرد که «فروپاشی کامل اقتصاد کانادا را برنامه ریزی می‌کند، زیرا چنین وضعیتی الحاق ما را آسان‌تر می‌کند. »در ماه میلادی قبل، پس از اینکه ترامپ برای اولین بار وضع تعرفه‌های جدیدی را بر واردات از کانادا اعلام کرد، ترودو گفته بود: «ترامپ یکی از ساده‌ترین راه‌ها برای انجام این کار [الحاق کانادا] و جذب کشور ما انتخاب کرده است و این موضوع واقعی است.»

اگر برای کانادا جاه‌طلبی‌های ارضی ایالات متحده واقعا یک «موضوع واقعی» باشد، این یک سوال ساده و آزاردهنده مطرح است که به چه دلیل؟ چرا ایالات متحده که برای بیش از یک قرن نزدیکترین روابط دیپلماتیک، نظامی، اقتصادی و فرهنگی مطلوبی را با همسایه شمالی خود داشته است یکباره همه اینها را در معرض خطر قرار می‌دهد؟ استثنا به جای هنجار

برخی از ناظران در طراحی‌های ترامپ برای کانادا، گرینلند و کانال پاناما الگویی یکسان را می‌بینند - الگویی که نشاندهنده تغییری چشمگیر در نگاه ایالات متحده به موقعیت خود در جهان است.مارکو روبیو، وزیر امور خارجه ایالات متحده، در ژانویه با بیان اینکه تسلط و تفوق ایالات متحده پس از جنگ جهانی دوم بیشتر یک استثنا بود تا یک هنجار، این تغییر دیدگاه را به وضوح ابراز داشت.

او گفت: «در نهایت قرار بود به نقطه‌ای برگردید که در آن یک جهان چند قطبی، با چندین قدرت بزرگ در نقاط مختلف کره زمین وجود دارد. با وجود چین و تا حدودی روسیه و... کشورهای یاغی مانند ایران و کره شمالی ما با چشم‌انداز چنین جهانی روبرو هستیم.»به گفته مایکل ویلیامز، استاد روابط بین‌الملل در دانشگاه اتاوا، اگر دولت کنونی ترامپ فکر کند که تسلط آمریکا بر جهان دیگر ممکن یا حتی مطلوب نیست، این کشور ممکن است از مشارکت در درگیری‌های خارجی و عمل به تعهدات اروپایی خود عقب‌نشینی کند.

پروفسور ویلیامز می‌گوید در عوض، ایالات متحده «هسته سرزمینی» خود را در اولویت قرار می‌دهد و یک نوع دژ قاره‌ای ایجاد می‌کند که آب‌های وسیع اقیانوس آرام و اطلس مانند عایق آن را در هر دو طرف حفاظت می‌کنند. او می‌گوید: «اگر برنامه شما این باشد، پس به دنبال کنترل بر گلوگاه‌های جغرافیایی بر خواهید آمد. دسترسی خود به منابع طبیعی را به حداکثر می‌رسانید، منابعی که کانادا به وفور از آن برخوردار است و هر زمان که امکان آن فراهم شد، صنایع خود را احیا می‌کنید. »

چنین دیدگاه ژئوپلیتیکی چندان جدید هم نیست. در دهه ۱۸۲۰، جیمز مونرو، رئیس جمهور ایالات متحده، نظم جهانی جدیدی را تشریح کرد که در آن آمریکا و اروپا هرکدام خود را به نیمکره‌های خود محدود می‌کردند. اما این رویکرد نشان‌دهنده یک تغییر قابل توجه در سیاست خارجی ایالات متحده از پایان جنگ جهانی دوم به این سو است. نقشه حساب شده یا هوس زودگذر؟

پروفسور ویلیامز اذعان دارد که تشخیص اینکه رئیس جمهور آمریکا دقیقا به چه فکر می‌کند دشوار است - دیدگاهی که جان بولتون، که در اولین دوره ریاست جمهوری ترامپ بیش از یک سال را به عنوان مشاور امنیت ملی او خدمت کرد، آن را تایید می‌کند. او می‌گوید: «ترامپ فلسفه مشخصی ندارد. او نظراتی دارد اما از یک الگوی منسجم پیروی نمی‌کند. او هیچ استراتژی اساسی ندارد. »

او گفت که در حال حاضر، توجه رئیس جمهور روی مواد معدنی و منابع طبیعی متمرکز شده است، اما آقای بولتون استدلال می‌کند که بهترین راه برای تحقق این هدف، از طریق فعالیت تجاری بخش خصوصی است، نه عنوان کردن نظر الحاق یک کشور متحد. کانادا به نوبه خود پیشنهاد همکاری با شرکت‌های آمریکایی برای مشارکت در حوزه مواد معدنی را داده است.

پروفسور ویلیامز و آقای بولتون هم‌نظر هستند که انگیزه‌های پشت طرح‌های ترامپ در مورد کانادا هر چه باشد، آسیب دیپلماتیکی که وارد می‌شود به سختی قابل جبران خواهد بود – و احتمال بروز عواقب پیش‌بینی نشده زیاد است. تحریم و لغو دیدارها

پروفسور ویلیامز می‌گوید: «ترامپ دوست دارد در بسیاری از زمینه‌ها بگوید که افراد دیگر هیچ کارت برنده‌ای ندارند. اما هر چه بیشتر مردم را به دیوار فشار دهید، بیشتر متوجه می‌شوید که آن‌ها کارت‌هایی دارند که شما نمی‌دانستید - و ممکن است مایل به بازی با آن‌ها باشند. و حتی اگر شما کارت‌های بیشتری داشته باشید، عواقب این رویارویی ممکن است به سادگی به شیوه‌های ناخوشایند از کنترل خارج شود. »

کانادایی‌ها تاکنون خرید محصولات وارداتی از ایالات متحده را تحریم و سفرهای زمستانی خود به جنوب را لغو کرده‌اند که بر اقتصاد جوامع توریستی در فلوریدا تاثیر گذاشته است.آقای هیث-رالینگز می‌گوید: «ما به دنبال رویارویی نیستیم، اما کانادا برای رویارویی هم آماده است.»

این نظر که بنای اعتماد بین ایالات متحده و کانادا شکسته شده است، نظری است که مارک کارنی، نخست وزیر جدید کانادا در آستانه انتخابات پارلمانی مطرح کرد. او گفت: «روابط قدیمی ما با ایالات متحده که بر یکپارچگی عمیق اقتصادهایمان و همکاری‌های گسترده امنیتی و نظامی استوار بود به پایان رسیده است. من هر گونه تلاش برای تضعیف کانادا، فرسوده کردن ما و خرد کردن ما را مردود می‌دانم، اقداماتی با این هدف که آمریکا بتواد مالک ما شود. »

در قرن نوزدهم، موارد درگیری‌های ارضی و شعله‌ور شدن جنگ در امتداد مرز ایالات متحده و کانادا بیشتر اتفاق می‌افتاد. در طول جنگ سال ۱۸۱۲، آمریکایی‌ها برای تصرف کانادا به چندین تلاش ناموفق دست زدند. در سال ۱۸۴۴، برخی از آمریکایی‌ها خواستار آن شدند که در صورتی‌ که بریتانیا با ادعاهای آن‌ها در شمال غرب اقیانوس آرام موافقت نکند، ایالات متحده به اعزام نیروی نظامی مبادرت ورزد.

«مناقشه خوک» در سال ۱۸۵۹ بر سر جزایر مورد اختلاف نزدیک ونکوور و شلیک تاسف‌بار به یک خوک بریتانیایی که به باغ یک آمریکایی وارد شده بود، آغاز شد. تاکنون همه اینها ماجراهایی غبار گرفته در کتاب‌های تاریخ به نظر می‌رسیدند که در آن اختلاف بر سر منطقه خاکستری نوعی امر عجیب دیپلماتیک بود، یعنی یک مورد استثنایی در دامنه بهنجار صلح‌آمیز در دنیای امروزی دموکراسی‌های توسعه یافته و یکپارچه.اما این آرامش اکنون شکسته شده است و هیچ کس مطمئن نیست که این آب‌های طوفانی هریک از این دو کشور را به کجا خواهد برد.

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تیتر داغ
تازه‌ترین خبرها