رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 652712

بی پولی زندگی را جهنم می کند.

ساعت 24 - محسن از «پارس آباد مغان» در استان اردبیل تماس می‌گیرد؛ زندگی لاعلاج و سختِ این کارگر از کارافتاده که هیچ زمان بیمه تامین اجتماعی نبوده، نمونه‌ی کوچکی‌ست از مشکلات بزرگ انبوهی از مردمانِ دست به دهان و کارگر که در روزگار دست‌تنگی و بیماری هیچ حامی و فریادرسی ندارند.

امروز این کاشی‌کار قدیمی که دچار سوءتغذیه شده و از فرط بیماری دندان‌هایش را از دست داده، مددجوی کمیته امداد است که مستمری آن در سال جدید ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان است؛ اگر وضع مزاجی‌اش اجازه دهد روزی چند ساعت دستفروشی می‌کند که آن را هم ماموران سد معبر شهرداری نمی‌گذارند. ..

درد دل‌هایی از زندگی دشوار

صدایش خفه و دور است، یک بغض فروخورده و سنگین اجازه نمی‌دهد راحت دردهایش را بگوید؛ می‌گوید: بگذارید درد دل کنم؛ غصه‌هایم یکی دو تا نیست؛ خودم هفت ماه است از بی‌پولی دکتر نرفتم؛ هر بار عکسبرداری و آزمایش ۷، ۸ میلیون تومان پول می‌خواهد، ندارم، از کجا بیاورم؛ حالا خودم به جهنم؛ پسر دوازده ساله‌ام مشکل ذهنی دارد، بیمار اوتیسمی‌ست؛ چهار سال است کلاس اول می‌رود هنوز حروف الفبا را یاد نگرفته؛ نیاز به درمان دارد اما داروهایش یا پیدا نمی‌شود یا خیلی گران شده؛ الان داروهای بیماری‌های ذهنی خیلی گران شده نمی‌توانم درمانش کنم، هر بار کمیته امداد می‌روم یک قول و وعده توخالی به من می‌دهند؛ پشت میز نشسته‌اند و کاری برای ما نمی‌کنند؛ سه ماه است مدارک و نامه می‌برم و می‌آورم. حتی پسرم را بیمه نکرده‌اند. ... از کجا چند میلیون پول دارو بیاورم؛ حتی به فکر گدایی افتاده‌ام.....

محسن با چهار سر عائله، شش سال است مددجوی دائم کمیته امداد است اما در این مدت، وضع زندگی‌‌اش روز به روز بدتر شده؛ مستاجر است و سفره‌اش برای روزهای متوالی خالی می‌ماند. همسر محسن بیماری روحی دارد؛ هر روز در خانه دعوا و درگیری‌ست؛ این کارگرِ بیمار و ازکارافتاده می‌گوید: همسرم چند بار اقدام به خودکشی کرده؛ باور می‌کنید؟ می‌ترسم یک روز بلایی سر خودش یا ما بیاورد، هر روز با من یا بچه‌ها دعوا می‌کند؛ هر روز شیشه شکستن و داد و بیداد داریم..... روانشناس بیماری روحی او را تایید کرده و هرازگاهی زنگ می‌زند که بیایید مشکلش را پیگیری کنید، اما پول کجا بود؟! ما این زنگ‌ها و حرف‌های متخصص‌ها را نادیده می‌گیریم، پشت گوش می‌اندازیم!

محسن در جهنم سوزان بی‌پولی و بیماری گیر افتاده؛ خودش دارو و درمان را قطع کرده و درد شدید روده و مشکل سخت گوارش و دفع، امانش را بریده؛ ولی نگرانی‌های او بزرگ‌تر از محدوده‌ی جسم بیمار و علیلش دور می‌زند: پسری که به شدت بیمار است و با این شرایط آینده‌ای ندارد، دختری دبیرستانی که دو سال است از پدرش قول یک مانتو گرفته و چند وقت است به انتظار لب‌تابی‌ست که کمیته امداد قرار است برای درس خواندن به او بدهد و همسری که از بیماری روحی، افسردگی و خشم مداوم رنج می‌برد؛ او نگران زندگی‌ای‌ست که پایه‌هایش به شدت سست شده و عنقریب بدون هیچ تلنگر اضافه فرو می‌ریزد.

«در طول این سال‌ها فقط یک کولر و بخاری به ما داده‌اند؛ من درخواست کردم برای بچه‌هایم گوشی یا لب تاب بدهند که درس بخوانند اما کمیته امداد کاری برای ما نمی‌کند؛ مگر غیر از این است که پول بیت‌المال دست‌شان است، پس چرا خرج منِ مستحق نمی‌شود؟ اگر منِ بیمار و از کارافتاده با خانواده‌ای که نفس‌های آخر را می‌کشد، مستحق کمک نیستم، پس چه کسی نیازمند است، بیت‌المال کجا خرج می‌شود؟!»

این وسط، محسن نگران است که همین مستمری ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار تومانی کمیته امداد قطع شود: بعد پنج سال دوباره از من خواسته‌ام بروم آزمایش بدهم که حتماً سرطان پیشرفته داشته باشم، گفته‌اند ادامه پرداخت مستمری به نتایج آزمایش‌هایت بستگی دارد. ... کاری برای ما نکرده‌اند همین ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان را هم می‌خواهند بگیرند. .... ایلنا

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تیتر داغ
تازه‌ترین خبرها