آتش بس در خانه : راهکارهای مدیریت جنگ خواهر و برادری
ساعت ۲۴- دعوای بین خواهر و برادر یکی از پدیدههای رایج در خانوادههاست که در بسیاری از فرهنگها و جوامع بهعنوان بخشی طبیعی از رشد کودکان شناخته میشود. با این حال، این درگیریها میتوانند تاثیرات عمیقی بر روابط خانوادگی، رشد عاطفی و اجتماعی کودکان داشته باشند. عوامل متعددی از جمله تفاوتهای فردی، محیط خانوادگی و سبکهای فرزندپروری در بروز این دعواها نقش دارند.
بنا بر روایت تبیان، دعواهای بین خواهر و برادر معمولاً نتیجه تعاملات پیچیده بین عوامل روانشناختی، اجتماعی و محیطی هستند. این درگیریها میتوانند از اختلافات ساده بر سر اشیاء روزمره تا رقابتهای عمیقتر برای جلب توجه و تایید والدین را شامل شوند. برای تحلیل این موضوع، علل دعواها را میتوان در چند دسته اصلی طبقهبندی کرد که در ادامه به تفصیل بررسی میشوند. تفاوتهای سنی و مراحل رشد کودکان در مراحل مختلف رشد، نیازها، تواناییها و دیدگاههای متفاوتی دارند. این تفاوتها میتوانند منجر به سوءتفاهم یا درگیری شوند، زیرا هر کودک جهان را از زاویهای متفاوت درک میکند.
مثلا یک کودک سهساله ممکن است به دلیل نیاز به مالکیت، اسباببازی خود را با برادر بزرگترش شریک نشود، در حالی که کودک بزرگتر ممکن است این رفتار را خودخواهانه تلقی کند و واکنش نشان دهد. تفاوتهای رشدی میتوانند باعث احساس نابرابری یا نادیده گرفته شدن شوند، بهویژه اگر والدین انتظارات یکسانی از فرزندان با سنین متفاوت داشته باشند. مطالعات روانشناسی نشان میدهند که تفاوتهای شناختی و عاطفی در سنین مختلف یکی از عوامل اصلی درگیریهاست. والدین میتوانند با توضیح این تفاوتها به کودکان، از شدت دعواها بکاهند. تفاوتهای شخصیتی و خلقوخو هر کودک دارای ویژگیهای شخصیتی منحصربهفردی است که بر نحوه تعامل او با دیگران تاثیر میگذارد. تفاوت در خلقوخو، مانند برونگرایی یا حساسیت عاطفی، میتواند به درگیری منجر شود. مثلا اگر یک کودک درونگرا و آرام باشد و دیگری برونگرا و پرهیجان، ممکن است رفتارهای یکدیگر را آزاردهنده بیابند. برای نمونه، کودک برونگرا ممکن است مدام بازیهای پر سر و صدا را پیشنهاد دهد که برای کودک آرامتر تحملناپذیر است. این تفاوتها میتوانند حسادت یا رقابت را تشدید کنند، بهویژه اگر یکی از کودکان در زمینهای خاص برجستهتر باشد. منابع روانشناسی تاکید دارند که والدین با شناخت ویژگیهای شخصیتی فرزندان و تقویت نقاط قوت هر یک، میتوانند از درگیریهای ناشی از تفاوتهای شخصیتی جلوگیری کنند. رقابت برای جلب توجه و منابع کودکان اغلب برای کسب توجه والدین، محبت یا منابع محدود مانند اسباببازی، غذا یا زمان استفاده از وسایل الکترونیکی با یکدیگر رقابت میکنند. این رقابت میتواند در شرایطی که منابع کم هستند یا توجه والدین نابرابر توزیع شده، شدت یابد. اگر والدین به دلیل نیازهای خاص یک کودک (مانند بیماری یا سن کم) توجه بیشتری به او نشان دهند، کودک دیگر ممکن است احساس طردشدگی کند و این احساس را با دعوا با خواهر یا برادرش بروز دهد. رقابت میتواند به کاهش اعتمادبهنفس، حسادت و حتی خصومت بین فرزندان منجر شود ولی توزیع عادلانه توجه و منابع توسط والدین میتواند این رقابت را کاهش دهد. مطالعات نشان میدهند که توجه متعادل والدین به هر کودک، کلیدی برای کاهش دعواهاست. سبک فرزندپروری و رفتار والدین نحوه برخورد والدین با فرزندان، از جمله سبکهای فرزندپروری (اقتدارگرا، سهلگیر یا مقتدرانه)، تاثیر مستقیمی بر روابط بین خواهر و برادر دارد. مقایسه فرزندان، تبعیض یا نابرابری در محبت میتواند دعواها را تشدید کند. مثلا اگر والدین یکی از فرزندان را به دلیل موفقیتهای تحصیلیاش بیشتر تحسین کنند، کودک دیگر ممکن است احساس بیارزشی کند و این احساس را با رفتار پرخاشگرانه نسبت به خواهر یا برادرش نشان دهد. این رفتارها میتواند به کاهش اعتمادبهنفس و افزایش حسادت منجر شود و روابط خانوادگی را تضعیف کند. وقتی والدین چه از روی آگاهی، چه ناخواستهپ میان فرزندان فرق بگذارند، زمینهی حسادت، رقابت ناسالم و درگیری دائمی را فراهم میکنند. گاهی یک جملهی ساده مثل "تو باید مواظب خواهرت باشی چون بزرگتری" میتواند باعث ناراحتی شدید شود. والدین باید از مقایسه فرزندان خودداری کنند و به هر کودک به طور جداگانه توجه نشان دهند. منابع روانشناسی بر اهمیت رفتار عادلانه والدین تاکید دارند. کمبود مهارتهای عاطفی و اجتماعی کودکان، بهویژه در سنین پایینتر، ممکن است مهارتهای لازم برای مدیریت احساسات یا حل تعارضات را نداشته باشند. این کمبود میتواند باعث شود که آنها احساساتی مانند خشم یا حسادت را از طریق دعوا بیان کنند. مثلا کودکی که نمیتواند حسادت خود به موفقیتهای خواهرش را با کلمات بیان کند، ممکن است به جای گفتوگو، با او درگیر شود. فقدان مهارتهای عاطفی میتواند به روابط بلندمدت بین فرزندان آسیب برساند و مانع یادگیری مهارتهای حل مسئله شود. در مقابل آموزش مهارتهایی مانند همدلی، گفتوگو و مدیریت خشم میتواند به کاهش دعواها کمک کند. فضای مشترک و مالکیت اشیاء زندگی در فضای مشترک، مانند اشتراکگذاری اتاق، اسباببازی یا وسایل شخصی، میتواند به درگیری منجر شود، بهویژه اگر کودکان احساس کنند حریم خصوصی یا مالکیتشان نقض شده است. به طور مثال اگر یکی از کودکان بدون اجازه به وسایل شخصی برادرش دست بزند یا آنها را خراب کند، ممکن است این موضوع به دعوا منجر شود. نوجوان در این مرحله از رشد، تلاش میکند مرزهای خود را از دیگران جدا کند. او به دنبال هویت مستقل است و همین باعث میشود روی وسایل شخصی، اتاق، حریم خصوصی و حتی عقایدش حساس شود. مثلا خواهر کوچکتر بدون اجازه وارد اتاق برادر میشود یا از وسایل او استفاده میکند. برای نوجوان، این فقط یک استفاده ساده نیست، بلکه نقض حریم شخصی است که او تازه دارد کشفش میکند. این استقلالطلبی، اگر با درک متقابل همراه نباشد، خیلی سریع به مشاجره میانجامد. این درگیریها میتواند حس امنیت و استقلال کودکان را تحت تاثیر و تنشهای روزمره را افزایش دهد. تعیین قوانین مشخص برای احترام به حریم خصوصی و مالکیت میتواند از این نوع دعواها جلوگیری کند. استرس و فشارهای خارجی عوامل محیطی مانند استرس خانوادگی، مشکلات مالی، اختلافات والدین یا تغییرات زندگی (مانند نقل مکان یا تولد فرزند جدید) میتوانند تنش بین کودکان را افزایش دهند. در خانوادهای که والدین به دلیل مسائل مالی تحت فشار هستند، کودکان ممکن است این تنش را احساس کنند و با دعوا کردن با یکدیگر واکنش نشان دهند. استرس میتواند تحمل کودکان را کاهش دهد و رفتارهای پرخاشگرانه را افزایش دهد. ایجاد محیطی آرام و حمایتگر در خانه میتواند تاثیرات منفی استرس را کاهش دهد. محرکهای خاص و موقعیتهای روزمره دعواها گاهی اوقات به دلیل مسائل ساده و روزمره مانند انتخاب برنامه تلویزیونی، تقسیم غذا یا تعیین نوبت در بازی رخ میدهند. این محرکها معمولاً به سرعت برانگیخته میشوند و میتوانند به درگیریهای لحظهای منجر شوند. مثلا دو کودک ممکن است بر سر اینکه چه کسی کنترل تلویزیون را در دست داشته باشد یا چه کسی سهم بیشتری از غذا بگیرد، با هم درگیر شوند. این دعواها معمولاً کوتاهمدت هستند، اما در صورت تکرار میتوانند به تنشهای بزرگتر منجر شوند. تعیین قوانین منصفانه برای نوبتدهی و اشتراکگذاری میتواند این درگیریها را به حداقل برساند. بیکاری و نبود سرگرمی هدفمند بیبرنامگی و وقت آزاد زیاد، خصوصاً در دوران تعطیلات یا زمانهایی که فرزندان محدودیتهایی در رفتوآمد دارند، باعث میشود سطح تنش و اصطکاک بالا برود. وقتی بچهها کاری برای انجام ندارند، زودتر به وسایل هم سرک میکشند، شوخیهای بیموقع میکنند یا عمداً دیگری را تحریک میکنند. این رفتارها اغلب با هدف سرگرم شدن انجام میشود ولی نتیجهاش دعواست. وقتی ذهن بچهها مشغول فعالیتهای خلاقانه، بازیهای گروهی سالم یا حتی مسئولیتهای شخصی باشه، میزان درگیری بهشکل قابل توجهی کاهش پیدا میکنه. وقتی خانه میدان جنگ میشود! دعواهای بین خواهر و برادر، هرچند بخشی از فرایند رشد و یادگیری مهارتهای اجتماعی هستند، اما در صورت مدیریت نادرست میتوانند به روابط خانوادگی آسیب برسانند و خانه را به میدان جنگ تبدیل کنند. این درگیریها میتوانند فرصتهایی برای آموزش همدلی، همکاری و حل تعارض باشند، به شرطی که والدین با آگاهی و برنامهریزی به آنها پاسخ دهند. علاوه بر این، دعواهای مکرر و شدید میتوانند نشانهای از مسائل عمیقتر در خانواده، مانند استرس یا نابرابری در توجه والدین، باشند. بنابراین، شناسایی علل این دعواها نهتنها به بهبود روابط بین فرزندان کمک میکند، بلکه میتواند به تقویت سلامت کلی خانواده منجر شود. والدین با درک این علل و بهکارگیری راهکارهایی مانند توزیع عادلانه توجه، آموزش مهارتهای حل تعارض و ایجاد محیطی حمایتگر میتوانند از شدت این دعواها بکاهند و به تقویت روابط خانوادگی کمک کنند.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.