کد خبر
77492
تجاوز به دختر تنهای 5 ساله در خانه
ساعت24- زیاده خواهی و بلندپروازی هایم مرا به روز سیاه نشاند. از روزی که فرزندانم به دنیا آمدند سعی می کردم زیباترین و گران ترین کفش و لباس را برایشان تهیه کنم تا همواره مورد توجه دیگران باشم دوست داشتم مدام در بازار خرید کنم و هر روز لباس های مارکدار بپوشم، اما شوهرم کارگر ساده ساختمانی بود و حقوقش کفاف این گونه خرج ها را نمی داد تا این که ...
زن جوان درحالي که مدام خود را سرزنش مي کرد و مدعي بود زياده خواهي هايش تلخ ترين حادثه زندگي اش را رقم زده است به مشاور و مددکار اجتماعي کلانتري گلشهر مشهد گفت: هيچ گاه به حقوق شوهرم قانع نبودم چرا که درآمد يک کارگر ساختماني پاسخگوي هزينه هايي که براي زيبا جلوه دادن خود و فرزندانم انجام مي دادم نبود و همين موضوع موجب بروز کشمکش هايي در زندگي ما شده بود به طوري که من حتي يارانه فرزندانم را نيز صرف خريد انواع لباس هاي خارجي مي کردم و اين گونه خريدها درحالي برايم به يک عادت تبديل شده بود که ديگر پولي براي خريد نداشتم به همين دليل در يک کارگاه خياطي مشغول کار شدم تا بتوانم زندگي ام را آن گونه که دوست دارم اداره کنم. حقوق ثابتي نداشتم و به تعداد دوخت و دوزهايم پول مي گرفتم آن روزها تا ساعت ۲ بعدازظهر کار مي کردم و پس از آن در کنار دختر و پسرم به وضعيت زندگي ام مي رسيدم اما کم کم با ديدن درآمدهايم حريص شدم و سعي کردم با کار زياد پول بيشتري به دست آورم اين گونه بود که ديگر تا ساعت ۸ شب به کارم ادامه مي دادم اين درحالي بود که پسر ۱۳ساله و دختر ۵ساله ام را در خانه تنها مي گذاشتم.
اگرچه علي پسر خوب و حواس جمعي بود اما من آن قدر غرق در زياده خواهي هايم بودم که فراموش کرده بودم او هم مانند نوجوانان ديگر به بازي و هيجان نياز دارد اگرچه بارها از بيتا شنيده بودم که پسرم او را تنها مي گذارد و با دوستانش مشغول بازي مي شود ولي هيچ وقت اين موضوع را جدي نگرفتم و تنها علي را نصيحت مي کردم و در برابر مسئوليت نگهداري از بيتا مبلغي پول به او مي دادم تا حرفم را گوش کند و من با خيال راحت تري کار کنم.
مدتي از اين ماجرا گذشت تا اين که چند روز قبل در محل کارم دلشوره عجيبي پيدا کردم و هراسان به سمت منزل رفتم وقتي در حياط را باز ديدم دلهره شديدي سراسر وجودم را فراگرفت با شنيدن صداي گريه دخترم نمي دانم چگونه خود را به اتاق رساندم وضعيت اتاق به هم ريخته بود و علي هم در منزل حضور نداشت دخترم گريه کنان خود را به آغوشم انداخت و گفت علي با دوستانش بيرون رفت در حياط باز بود که مردي وارد شد و گفت دنبال پول هايش مي گردد زن جوان ادامه داد اگرچه سارق همه طلاها و پول هايي را که پنهان کرده بودم سرقت کرده بود اما آن چه خيلي برايم دردآور بود اين بود که دخترم طعمه آن شيطان کثيف شده بود.
اگرچه علي پسر خوب و حواس جمعي بود اما من آن قدر غرق در زياده خواهي هايم بودم که فراموش کرده بودم او هم مانند نوجوانان ديگر به بازي و هيجان نياز دارد اگرچه بارها از بيتا شنيده بودم که پسرم او را تنها مي گذارد و با دوستانش مشغول بازي مي شود ولي هيچ وقت اين موضوع را جدي نگرفتم و تنها علي را نصيحت مي کردم و در برابر مسئوليت نگهداري از بيتا مبلغي پول به او مي دادم تا حرفم را گوش کند و من با خيال راحت تري کار کنم.
مدتي از اين ماجرا گذشت تا اين که چند روز قبل در محل کارم دلشوره عجيبي پيدا کردم و هراسان به سمت منزل رفتم وقتي در حياط را باز ديدم دلهره شديدي سراسر وجودم را فراگرفت با شنيدن صداي گريه دخترم نمي دانم چگونه خود را به اتاق رساندم وضعيت اتاق به هم ريخته بود و علي هم در منزل حضور نداشت دخترم گريه کنان خود را به آغوشم انداخت و گفت علي با دوستانش بيرون رفت در حياط باز بود که مردي وارد شد و گفت دنبال پول هايش مي گردد زن جوان ادامه داد اگرچه سارق همه طلاها و پول هايي را که پنهان کرده بودم سرقت کرده بود اما آن چه خيلي برايم دردآور بود اين بود که دخترم طعمه آن شيطان کثيف شده بود.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.